در چنین روزی...

یازده نوامبر، روز یادبود جنگ جهانی اول؛ تاریخ، ادبیات و امید

روز یادبود

 

چرا جنگ را به خاطر داشته باشیم؟ تاریچخه روز یادبود جنگ جهانی اول

 

روز یادبود

 

روز یادبود جنگ جهانی اول یا روز بزگداشت جنگ بزرگ، یادآوری از خاطرۀ سیاه بشر در قرن بیستم است که موجبات تغییر و تحولات بسیاری را در زندگی نسل‌های گوناگون ایجاد کرده است. گل خشخاش به عنوان نماد جهانی روز یادبود در سراسر دنیا استفاده می‌شود.

 

روز یادبود در کشورهای عضو مشترک المنافع پایان جنگ جهانی اول، قدردانی از اعضای نیروهای مسلحی است که در حین انجام وظیفه، جان خود را از دست داده‌اند. این روز همچنین با یادآوری جنگ در چندین کشور دیگر برگزار می‌شود. در بیشتر کشورها، روز یادبود در یازده نوامبر هر سال، برای یادآوری پایان جنگ جهانی اول برپا می‌شود.

 

روز یادبود

 

جنگ جهانی اول یا جنگ بزرگ که از ماه جولای سال 1914 آغاز شده بود، به‌طور رسمی در ساعت یازدهم روز یازدهم از ماه یازدهم سال 1918، مطابق با آتش‌بسی که نمایندگان آلمان و شرکت‌کنندگان جنگ بین ساعت 5:12 تا 5:20 صبح آن روز در قالب معاهده ورسای در 28 ژوئن 1919 امضا کردند، پایان یافت.

 

 

روز یادبود

 

 

سنت روز یادبود به نوعی وامدار روز آتش‌بس است. اولین روز آتش‌بس در کاخ باکینگهام برگزار شد و با میزبانی جورج پنجم از بریتانیا با عنوان ضیافتی به افتخار رئیس جمهور فرانسه در عصرگاه 10 نوامبر 1919 آغاز شد. به احترام قربانیان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورها با تغییر تقویم تعطیلات خود و تصویب روز یادبود یا روز بزرگداشت، هر ساله این واقعۀ تاریخی را مرور می‌کنند.

 

در این مطلب با بررسی ادبیات و تأثیری که جنگ بزرگ بر مسیر داستان‌ها، ناداستان‌ها و نویسندگان آن‌ها گذاشت، می‌پردازیم.

 

 

روز یادبود

 

 

مطالعۀ مطلبی به زبان انگلیسی دربارۀ روز یادبود

 

چگونه جنگ جهانی اول ادبیات را تغییر داد؛ روز یادبود و نگاهی به ادبیات جنگ

 

روز یادبود

 

روز یادبود کمکی است در جهت آگاهی‌رسانی از جنگ جهانی اول که جهان را برای چندین دهه تغییر داد و نویسندگان و شاعران این تغییر را در ادبیات، رمان و شعر منعکس کردند. این جنگ، رویدادی بود که در ابتدا انتظار می‌رفت تا کریسمس سال وقوع آن یعنی 1914 به پایان برسد، اما شوربختانه آتش خانمان‌سوز آن، چهار سال مردم دنیا را در کشورهای گوناگون درگیر فقر و ناامنی و فقدان کرد.

 

با وحشیگری بی‌سابقۀ روزهای جنگ که در خندق‌های جنگی و سلاح‌های شیمیایی دیده می‌شد، یاد وحشتی فراگیر در ذهن و روان مردم دنیا حک شد و نسل بشر را برای چندین دهه دچار تروما و آسیب‌های مختلف کرد. ادبیات به عنوان یک مشاهده‌گر و البته رسانه‌ای مهم و تأثیرگذار، از طریق نویسندگان، نظرگاه‌های مختلفی را در باب جنگ و عواقب آن در آثار بسیاری از جمله داستان‌های کوتاه و بلند، رمان‌ها، زندگی‌نامه‌ها و خودزندگی‌نامه‌ها و یادداشت‌ها و روزنگاری‌ها و خود خلق کرد.

 

روز یادبود

 

شاید یکی از بدیع‌ترین توضیح‌های ادبی از نویسندگان در واکنش به جنگ جهانی اول از ویرجینیا وولف، نویسنده و فمینیست انگلیسی باشد: «سپس ناگهان، مانند شکافی در جاده‌ای هموار، جنگ فرا رسید.»

 

روز یادبود و ادبیاتی غرورآفرین؛ دربارۀ آثار ادبی اولیه جنگ جهانی اول

 

روز یادبود

 

در میان اولین کسانی که «شکاف» جنگ را در نوشته‌های خود مستند کردند، خود سربازان حاضر در میدان‌های نبرد بودند که نقشی اساسی در این مورد داشتند. در ابتدا، نگاه به جنگ در سخنان رهبران کشورهای مختلف با نیتی آرمان‌خواهانه به تجلیل از سربازان جوانی که برای خیر و صلاحی عمومی، رهسپار جنگ می‌شدند، می‌پرداخت.

 

روپرت بروک، شاعر انگلیسی، که در نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا عضور شد و پس از اینکه در حمله متفقین به گالیپولی مستقر شد، در سال 1915 بر اثر مسمومیت خون درگذشت. او نشانه‌ای از این روحیۀ وطن‌پرستانه را در مجموعه‌ای از غزل‌های میهن‌پرستانه منعکس می‌کند. قطعۀ سرباز، نمونه‌ای از این مجموعه است:

 

“اگر باید بمیرم، فقط به این فکر کن،
که در گوشه‌ای از میدان نبرد، قطعه‌ای است
که همیشه نام انگلستان را دارد.”

 

روز یادبود

 

در همان سال، یک پزشک کانادایی به نام سرهنگ جان مک کری، با مشاهده چگونگی رشد خشخاش قرمز در مزارعی که توسط بمب‌ها ویران شده بودند و مملو از اجساد بودند، شعر در مزارع فلاندر را می‌نویسد. این شعر که به یاد مرگ دوست و سرباز همکارش است، بعداً توسط نظامیان متفقین برای استخدام سربازان و جمع‌آوری پول برای فروش اوراق قرضه جنگی استفاده شد.

 

“در مزارع فلاندر خشخاش‌ها
میان صلیب‌ها، ردیف به ردیف،
سرباز می‌کنند، تا خانه‌هایمان در آسمان را نشان دهند.
خرچنگ‌ها هنوز شجاعانه آواز می‌خوانند و صدایشان به پرواز در می‌آید؛ صدایی که به آرامی در زیر لوله‌های اسلحه‌ها، شنیده می‌شود.”

 

تغییر لحن ادبیات پساجنگ؛ روز یادبود در مذمت خشم و نفرت

 

روز یادبود

 

در حالی که آثار بروک و مک‌کری هر دو با محوریت فداکاری‌های جنگ در اوایل درگیری‌ها، حامل لحنی میهن‌پرستانه بودند، اما با گذشت زمان، وحشت‌های بی‌امان جنگ، بازتاب‌های تاریک‌تری را به همراه داشتند. برخی مانند شاعر انگلیسی، ویلفرد اوون، نوعی نگاه را به عنوان وظیفه و مسئولیت خود می‌دیدند که بایستی واقعیت تلخ جنگ را در آثار خود بازتاب دهند.

 

اوون در این باره می‌گوید: «شاعر، امروزه تماماً می‌تواند یک هشدار باشد. به همین دلیل است که شاعر حقیقی باید صادق باشد.» اوون در سرودی برای جوانی فروپاشیده، از سربازانی که مرگ فجیع‌شان به کشته شدن دسته‌جمعی دام‌ها توصیف شده و «خشم هیولاگون اسلحه‌ها» برای مخاطب می‌گوید.

 

زیگفرید ساسون، افسر ارتش و هم‌رزم اوون، در شعر سال 1918 خود با عنوان پاتک، درباره اجساد جنگی از عبارت «صورت‌هایی رو‌به‌زمین، در گل‌فرورفته، مانند کیسه‌های شن در زیر پا، که به آرامی پر‌شده‌اند.» استفاده می‌کند.

 

روز یادبود

 

در طرف دیگر جبهه، اریش ماریا رمارک، نویسنده آلمانی نیز زندگی تلخ روزمرگی یک سرباز را تجربه می‌کند و بعدها، در سال 1929، در رمان خود، در غرب خبری نیست، روایتی منحصر به فرد را می‌نویسد.

 

روز یادبود

 

از دیگر آثار برجسته‌ای که واقعیت‌های وحشتناک جنگ را منعکس کردند، اثری چهارجلدی به نام پایان رژه از رمان‌نویس انگلیسی فورد مادوکس فورد را می‌توان نام برد و در میان آثار ادبیات شرق اروپا، رمان دکتر ژیواگو به قلم نویسندۀ شوروی، بوریس پاسترناک وجود دارد که در آن شخصیت اصلی رمان، داستانی گروتسک از جراحات وارده در جبهه‌های جنگ برای مخاطب تعریف می‌کند.

 

ارنست همینگوی و خلق وداع با اسلحه؛ روز یادبود و نشانی از فقدان

 

روز یادبود

 

ارنست همینگوی، نویسند، آمریکایی، در وداع با اسلحه که یکی از معروف‌ترین آثاری است که به دوران جنگ بزرگ یا جنگ جهانی اول می‌پردازند، داستان عشقی درگیرکننده و گیرا میان یک سرباز و یک پرستار را روایت می‌کند که در پس‌زمینۀ آشفتۀ جنگ بیان می‌کند.

 

روز یادبود

 

وداع با اسلحه که توسط نجف دریابندری، مترجم فقید ایرانی برای علاقه‌مندان ادبیات ترجمه و چاپ شد، در واقع یک اتوبیوگرافی یا خودزندگی‌نامه است. همینگوی که در طول جنگ به عنوان رانندۀ آمبولانس خدمت می‌کرد، در جبهه اتریش-ایتالیا به شدت مجروح شد و به بیمارستانی در میلان فرستاده شد، جغرافیایی که آغازگر عشق و دلباختگی همینگوی به یک پرستار بود.

 

ویرجینیا وولف از تآثیرات جنگ می‌گوید؛ روز یادبود در بستر ادبیاتی نو

 

روز یادبود

 

پاسخ ادبی به جنگ جهانی اول نه تنها ترسیم وحشت آن در جبهه‌ها بلکه طنین جنگی در سراسر جامعه بود. ویرجینیا وولف که از دوستان نزدیک روپرت بروک شاعر بود، در سراسر آثارش اشارات عمیقی به تأثیرات و عواقب جنگ داشت. در رمان تحسین‌شدۀ وولف به نام خانم دالاوی، جنگ به پایان رسیده است، اما انسان‌ها عمیقاً تحت تأثیر آن هستند. نویسنده از طریق ادبیات به بیان نمود‌ی از آسیب‌های روانی جنگ با نام اختلال اضطرابی پساحادثه یا PTSD می‌پردازد.

 

روز یادبود

 

ادبیات و نشان آوانگاردی از روز یادبود؛ مدرنیسم در مثلث کنراد، جویس و الیوت

 

سرخوردگی ناشی از جنگ به پیدایش مدرنیسم کمک کرد؛ مکتبی که از شیوه‌های سنتی نوشتن فاصله گرفت، مناظر رمانتیک از طبیعت نادیده گرفت و بر دنیای درونی شخصیت‌های روایات متمرکز شد. رمان‌های وولف این لحن نوظهور را منعکس می‌کردند. در کنار وولف، آثار جوزف کنراد (مانند قلب تاریکیجیمز جویس (اولیس) و تی. اس. الیوت نیز نمایندگان بسیار شایسته‌ای در وصف انسان پسا جنگ محسوب می‌شدند.

 

روز یادبود

روز یادبود

روز یادبود

 

سرزمین هرز از الیوت که یکی از مهم‌ترین اشعار قرن بیستم محسوب می‌شود، چشم‌اندازی غم‌انگیز از جامعۀ مدرن و جنگ‌زده را با سطرهای زیر آغاز می‌کند:

 

“آوریل ستم‌گرین ماه‌هاست،
گل‌های یاس را از زمین مرده می‌رویاند،
خواست و خاطره را به هم می‌آمیزد، و ریشه‌های کرخت را
با باران بهاری برمی‌انگیزد.”

 

رمان دیستوپیایی آلدوس هاکسلی با نام دنیای قشنگ نو، نوعی دیگر از واکنش‌ها به انسان مدرن و پساجنگ را در قالب مفاهیم اجتماعی و اخلاقی که زمانی پذیرفته شده بود با ارائه دیدگاهی کابوس‌وار از آینده زیر سؤال می‌برد.

 

روز یادبود

روز یادبود

 

واقعۀ جنگ بزرگ یا جهانی اول، قاره‌ها را ویران کرد؛ خسارتی برابر با مرگ نزدیک به 10 میلیون سرباز و 7 میلیون غیرنظامی. حادثه‌ای عمیق و جبران‌ناپذیر که روز یادبود و انواع و اشکال گوناگون یادآورهای آن مانند آثار ادبی نویسندگان بزرگ و مهم دنیا، همگی پاسخی به آن هستند.

 

علاوه بر نویسندگان و کتاب‌های گفته‌شده، آثار بسیار دیگری نیز در مذمت نفس خونخوار و ویرانگر جنگ نوشته شدند تا بشر را از توهم قدرت و تمامیت‌خواهی بیرون بیاورند. از جملۀ آن‌ها می‌توان به رمان‌های سفر به انتهای شب از لویی فردینان سلین، شوایک از یاروسلاو هاشک، دن آرام از میخائیل شولوخوف، اسب جنگی از مایکل مرپورگو و ناداستانی به نام توپ های ماه اوت اثر بابارا تاکمن اشاره کرد.

 

روز یادبود

روز یادبود

 

در پایان و مؤخره‌ای بر مطلب روز یادبود، شاید نقل قولی از کتاب در غرب خبری نیست از اریش ماریا رمارک، جان کلام را در مورد نسبت انسان، ادبیات و جنگ به خوبی بیان کند:

 

“همه این چیزها که اکنون، در حالی که هنوز در جنگ هستیم، مانند سنگی در ما فرو می‌روند، پس از جنگ دوباره بیدار می‌شود و سپس، گسستگی زندگی و مرگ آغاز می‌شود.”

 

خواندن مطلبی دربارۀ تأثیرات جنگ بر ادبیات به زبان انگلیسی

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *