کتاب مهاجمان فضا

بررسی کتاب مهاجمان فضا اثر نونا فرناندز: بازتابی از وحشت دیکتاتوری در آینه خاطرات کودکی

کتاب مهاجمان فضا با خاطره‌ای از سانتیاگو، شیلی، در سال ۱۹۸۰ آغاز می‌شود. استرلا گونزالز ده ساله توسط پدرش در مدرسه “آوندیدا ماتا” پیاده می‌شود؛ جایی که کودکان با لباس‌های مرتب سرود ملی شیلی را می‌خوانند، برای “مریم مقدس دل کارمن” دعا می‌کنند و هر ساله صحنه‌هایی از “جنگ اقیانوس آرام” را بازسازی می‌کنند. با گذر زمان و بزرگ شدن همکلاسی‌های استرلا، او تنها در خاطرات و رویاهای آنها زنده می‌ماند. آنها او را با گیسوانش، صدایش، نامه‌های دست‌نویسش، دست‌های مصنوعی پدرش و زمان‌هایی که با هم “مهاجمان فضا” بازی می‌کردند، به یاد می‌آورند.

کتاب مهاجمان فضا با خاطره دیگری از سال ۱۹۸۲ ادامه می‌یابد. استرلا ناخن‌های قرمز رنگ شده‌اش را در روپوش مدرسه پنهان می‌کند و پس از ناهار به همراه همکلاسی‌هایش به کلاس برمی‌گردد. مخالفت با رژیم پینوشه با مرگ و شکنجه سرکوب می‌شود و نفوذ سیاست شروع به ایجاد شکاف در میان دانش‌آموزان کنجکاو و در حال رشد مدرسه آوندیدا ماتا می‌کند. برخی از دانش‌آموزان تلاش می‌کنند تا اعلامیه‌هایی در مورد راهپیمایی علیه پینوشه پخش کنند که به خاطر آن مجازات می‌شوند. سیاست تنها منبع جذابیت جدید برای بچه‌ها نیست، زیرا آنها شیفته جذابیت‌های فیزیکی جدید و “شورلت شوت قرمز روشن” که عموی استرلا، کلودیو، می‌راند، می‌شوند. با این حال، عمو کلودیو آن کسی نیست که به نظر می‌رسد، همانطور که در یکی از نامه‌های استرلا به یکی از همکلاسی‌هایش مشهود است.

در مارس ۱۹۸۵، دو عضو اپوزیسیون توسط دولت شیلی کشته می‌شوند. استرلا، عمو کلودیو و بقیه خانواده‌اش دیگر هرگز توسط هیچ یک از دانش‌آموزان دیده نمی‌شوند. اعضای اپوزیسیون در رویدادهایی مانند “کاسو دگولادوس” که در آن گلوی اعضای اپوزیسیون بریده می‌شود، مورد ضرب و شتم، شکنجه و کشته می‌شوند. در حالی که همکلاسی‌هایش همچنان در مورد او خواب می‌بینند، استرلا می‌نویسد که در یک مدرسه آلمانی تحصیل می‌کند و تماس‌هایش کم خواهد بود.

نه سال بعد، در سال ۱۹۹۴، بچه‌ها اکنون جوانانی بالغ هستند و محاکمه مقامات دولتی آغاز می‌شود. بچه‌ها چهره‌های جنایتکار را در اخبار می‌شناسند که عمو کلودیو و پدر استرلا هستند و سوء ظن آنها با دیدن دست مصنوعی دستکش‌پوش او تأیید می‌شود…

بررسی نماد بازی مهاجمان فضا

در کتاب مهاجمان فضا، بازی ویدیویی قدیمی با همین نام، نمادی از ترس و وحشت دوران کودکی نویسنده است. صدای شلیک‌ها و انفجارهای بازی، یادآور خشونت و سرکوب حاکم بر جامعه است. نویسنده با استفاده از این نماد، به شکلی هنرمندانه، تأثیرات روانی دوران دیکتاتوری بر ذهن و روان کودکان را به تصویر می‌کشد.

بازی مهاجمان فضا، برای کودکان، تنها یک بازی نبود. این بازی، بازتابی از واقعیت تلخی بود که آن‌ها در آن زندگی می‌کردند. آن‌ها در بازی، با مهاجمان فضایی می‌جنگیدند، اما در واقعیت، با مهاجمان زمینی روبرو بودند که آزادی و جان آن‌ها را تهدید می‌کردند.

نتیجه گیری

کتاب مهاجمان فضا نوشته نونا فرناندز، اثری است که به زیبایی مرزهای بین واقعیت و تخیل، حافظه فردی و جمعی، و گذشته و حال را در هم می‌آمیزد. این رمان با تمرکز بر رویدادهای کودکی نویسنده در شیلی در دوران دیکتاتوری پینوشه، تصویری زنده و تکان‌دهنده از تأثیرات عمیق خشونت و سرکوب بر زندگی افراد و جامعه ارائه می‌دهد. نویسنده با استفاده از زبان ساده و روان، خاطرات شخصی، و تخیل خلاقانه، داستانی جذاب و تأثیرگذار خلق می‌کند که خواننده را به سفری درونی به اعماق ذهن و روان خود دعوت می‌کند.