زیستن در اتمسفری مملو از انتزاع؛ معرفی کتاب من شماره سه

من، شماره سه دومین رمان از عطیه عطارزاده، نویسنده، شاعر، نقاش و مستندسازی است که پس از موفقیت رمان اولش با نام راهنمای مردن با گیاهان دارویی، در من شماره سه به سراغ یکی از بیمارهای تیمارستانی در اطراف تهران در حوالی نیمه دهه پنجاه میرود. روایت کتاب در حالت فلاشبک به جریانات 5 سال گذشته شخصیت محوری و ناشناسی میپردازد که شماره سه نام دارد.
من شماره سه مثل کتاب اول عطارزاده راهنمای مرد با گیاهان دارویی، با همکاری نشر چشمه در سال 1399 منتشر شد و به کتابفروشیها عرضه شد تا در اختیار مخاطبان علاقهمند به ادبیات داستانی معاصر فارسی قرار گیرد.
روایتی منظم در عین آشفتگی و چندپارگی؛ موضوع و محتوای کتاب من شماره سه

در اواسط دهه پنجاه شمسی، جوانی ساکن تیمارستانی در حومه شهر تهران که او را شماره سه خطاب میکنند. شخصیت من شماره سه توانایی حرف زدن ندارد. او بیسواد است و تنها میتواند نقاشی بکشد. ما داستان 5 سال قبل تا لحظه حال را در میان روایتی اول شخص دنبال میکنیم؛ روایتی از حضور در فضای تیمارستان به علاوه صدها تصویر خیالی و متعالقات یک ذهن متخلخل.
داستان تلفیقی است از رویدادهای ذهنی این مرد و واقعیت عینی که تجربه میکند. ازین لحاظ میتوان من شماره سه را با رمان راهنمای مردن با گیاهان دارویی دارای پرداختی نسبتاً شبیه دید. از شخصیتی با یک مشخصه کمبودی و فقدان تا روایت مقاومت در برابر جهان اطراف و همپوشانی خیال با واقعیتی که اجتنابناپذیر است.
افکار توهمآمیز من شماره سه، افراطی و بیش از حد معمول است. داستان در قفسه ضدژانر کتابهای داستانی نشر چشمه قرار گرفته است و خواننده را مدام در انتقال اطلاعات دچار چالش میکند. عطارزاده در من شماره سه مخاطبش را در یک مکان محدود و منزوی حبس کرده و ذهن شخصیت را مانند دریایی بیکران با پرسوناژهای خیالی و واقعی قصهاش پر کرده است.
قاسم، سمسار، سلیمی، آسو، اخلج، اسماعیل، عباس، صادق، اصغر، نادر، یادگار و سراج نام آدمهای رمان من شماره سه است که جهان پیرامون شماره را میسازند. دو شخصیت قاسم و آسو به نوعی محوریت بیشتری دارند و از بقیه به این میزان اطلاعاتی دریافت نمیشود.
پرداخت داستان در من شماره سه به روایت خاص عطارزاده باز میگردد. نویسنده در من شماره سه نه به شکلی خطی بلکه به شکل مدوَر قصه را تعریف میکند. از یک پاراگراف آغاز میکند با همان پاراگراف روایتش را به پایان میرساند. در هر دو اثر عطارزاده بر مفاهیم مقاومت دربرابر محرکهای خارج از ذهن و بدن تأکید میشود. در راهنمای مردن با گیاهان دارویی، نیروی مهاجم، محبت و حاکمیت مادر بر دختر نابینایش است و حاصل این تهاجم، یک عصیان شگفتآور و البته سورئال و همزمان عاشقانه از طرف دختر است.
در من شماره سه آدمهای داخل تیمارستان علیه نگهبانان و پزشکان آتش عصیانی را شعلهور میکنند که از هر طریقی آن را عملی میکنند و در این میان در حالتی ملتهبتر، شماره سه علیرغم رابطهای دو طرفهاش با پزشکان و نگهبانان و همچنین ارتباط عاطفی با قاسم، پس از ناکامی عاشقانه قاسم، دست به اقدامی کمابیش مشابه با پایانبندی راهنمای مردن با گیاهان دارویی میزند.
این واکنش دنباله ذهنیتی از سوی نویسنده است که پاسخ خشونتبار و در عین حال رمانتیک برای دوست داشتن را فراهم میکند که عطارزاده به خوبی در دو رمان آخرش از آنها حرف زده است. عطارزاده درباره انتخاب موضوع رمان من شماره سه و گذر از کتاب اول به کتاب دوم در گفتوگو با سمیرا سهرابی و آرمان ملی اینطور میگوید:
“مهمترین دستاورد راهنمای مردن با گیاهان دارویی برای من پیداکردن تجربه و اعتماد به نفس برای رفتن به سمتوسوی یک کار تازه و چالشبرانگیز بود. من نمیخواستم خودم را تکرار کنم، بلکه میخواستم کارهایی را انجام دهم که در کتاب قبلی انجام نداده بودم.
از این منظر، زبان، شخصیت، روایت، زاویهدید، فضا و کلا تمام جنبههای این رمان برای من یک تجربه جدید بود. بنا داشتم خودم را از تمام قیدوبندهای رمان قبلی رها کنم و تماما قدم در یک راه ناشناخته و البته ترسناک بگذارم.”
نوشتن از روانهای مجسّمنشده؛ درباره نویسنده کتاب من شماره سه

عطیه عطارزاده، نویسنده، نقاش، شاعر و مستندساز متولد سال 1363 در تهران است. این نویسنده که با دو رمان راهنمای مردن با گیاهان دارویی و من شماره سه در بین مخاطبان و علاقهمندان داستان فارسی معاصر مطرح شد، کار خود را با انتشار دو دفتر شعر به نامهای اسب را در نیمه دیگرت برمان و زخمی که از زمین به ارث میبرید آغاز کرد.


از موفقیت عطیه عطارزاده برای آثارش باید به کتاب اسب را در نیمهی دیگرت برمان در سال 1395 اشاره کرد که توانست عنوان کتاب برگزیده جایزه شعر خبرنگاران را کسب کند. از راهنمای مردن با گیاهان دارویی او نیز به استقبال خوبی که آن شد اشاره کرد که منجر به سیوسه نوبت تجدید چاپ آن توسط نشر چشمه شد.
راهنمای مردن با گیاهان دارویی به فهرست برگزیدگان نهایی رویداد ادبی داستان بیست و پنج وارد شد که در آن 25 اثر داستانی شاخص را از سال 1375 تا 1400 انتخاب شدند. این کتاب در هشتمین دوره جایزه ادبی هفت اقلیم برگزیده شد.

بخشی از کتاب من شماره سه:
” توی تاریکی چیزهایی جلوی چشم آدم میآید.
مگذار باد پریشان کند خاکستری که از عصاره ی خون است.
یاد چیزی میافتم که یادم نیست. سلیمی میگوید خاطرات بچگی از یاد میروند ولی از بین نمیروند.”
“نه صدایی نیست، حالم خوب است، کسی صدا نمیزند. من صدایی نمیشنوم، من خوبم، مغز گاهی قاتی میکند-آن تو مادههایی هست که گاهی بیخود کم و زیاد میشوند- آدم گاهی بیخود چیزهایی میشنود که واقعی نیست. چیزهایی می-بیند که واقعی نیست. این صدا واقعی نیست. کسی به من کار ندارد. کار لارگاکتیل است.”
” آدمها وقتی کور میشوند چیزهایی میبینند که قبلاً ندیدهاند. چیزهایی که وجود ندارد. کور شدن را مغز آدم کور قبول نمیکند. خودش چیزهایی میسازد برای دیدن!”
برای آشنایی بیشتر با عطیه عطارزاده میتوانید اینجا را کلیک کنید.
نظرات مشتریان
بررسیها
امتیازات
میانگین رتبهبندی مشتریان