حکمت زندگی, كتاب

مارکوس اورلیوس و رواقی گری : مردی که مسئله‌ی زندگی را حل کرد!

مارکوس اورلیوس - فروشگاه آنلاین شهر کتاب پاسداران

 

مارکوس اورلیوس امپراتور و فیلسوف روم در سده دوم پس از میلاد، به عنوان نمادی از خرد رواقی عرض‌اندام می‌کند و فلسفه‌ای برپا می‌دارد که ورای زمان است. حکمتی که در هر دوره و در این دنیای مدرن همچنان کارآمد و تحول‌ساز باقی مانده و می‌ماند.
تاملات مجموعه‌ای از یادداشت‌های شخصی اورلیوس است. در این تاملات، او به تبیین مبانی فلسفه رواقی و رواقی گری می‌پردازد.
در قلب تاملات اصول اصلی رواقی گری نهفته است، فلسفه و حکمتی کهن که بر فضیلت، عقل و پذیرش سیر طبیعی وقایع تاکید دارد.

حکمت‌ رواقی مارکوس اورلیوس به جنبه‌های اساسی وجود انسان پرداخته و و به نحوه‌ی گذر از چالش‌های زندگی،کشف هدف و انجام وظایف انسانی در لایه‌های عظیم طبیعت، اشاراتی اثربخش می‌کند.
در ادامه مروری بر زندگی مارکوس اورلیوس داشته و گوشه‌ای از اصول رواقی گری او را مورد توجه قرار می‌دهیم تا چراغ راهنمایی افروخته باشیم در مسیر پرپیچ‌و‌خم زندگی امروز.

مارکوس اورلیوس - فروشگاه آنلاین شهر کتاب پاسداران

 

مشاهده و خرید آثار مارکوس اورلیوس

 

مارکوس اورلیوس : یک قانون برای همه!

 

مارکوس اورلیوس (۱۲۱ تا ۱۸۰ م) برادرزاده و فرزندخوانده امپراتور آنتونیوس بود. او در چهل سالگی جانشین عمویش و امپراتور روم شد.
اورلیوس یک رواقی برجسته رومی بود و اگر کسی مذهب رسمی مسیحیان را نمی‌پذیرفت، او را مورد پیگرد قرار می‌داد. چرا که به زعم رواقیون همه افراد، طبیعت برابر دارند لذا باید برای همه افراد یک قانون وجود داشته باشد.
به دوران اورلیوس، دوران خسته گفته می‌شود و او را «آخرین امپراتور خوب» می‌نامند.

 

عیانِ حکمت: تأملات اثر مارکوس اورلیوس

 

مارکوس اورلیوس - فروشگاه آنلاین شهر کتاب پاسدارانمارکوس اورلیوس - فروشگاه آنلاین شهر کتاب پاسداران

زندگی هماهنگ با طبیعت

 

رواقی گری، آنگونه که مارکوس اورلیوس آن را درمی‌یابد، از زندگی در هماهنگی کامل با طبیعت سخن می‌گوید. طبیعت مدنظر مارکوس اورلیوس فراتر از دنیای طبیعی است، تا ظرفیت‌های ذاتی هر فرد را در بر بگیرد.

 

«همواره به یاد داشته باش که طبیعت جهان و طبیعت خودت چگونه است و این دو با یکدیگر چه رابطه‌ای دارند؛ طبیعت تو جزیی بسیار کوچک از آن کل بسیار بزرگ است. از یاد مبر که جزئی از طبیعتی و هرگز کسی نمی‌تواند تو را از قول و فعل موافق با طبیعت بازدارد.»

 

مارکوس اورلیوس معتقد است اگر نیروی درونی حاکم بر فرد خود را با طبیعت هماهنگ کند، امکان تطبیق خود را با امکانات و فرصت‌های برآمده از هر وضعیتی مهیا می‌سازد.

 

«به گیاهان، گنجشکان، مورچه‌ها، عنکبوت‌ها و زنبوران عسل نگاه کن، همگی به‌کار خود مشغولند و به سهم خویش در نظم و انسجام جهان مشارکت دارند. آیا به‌جای اینکه گوش به فرمان طبیعت باشی، می‌خواهی از ادای سهم خود امتناع کنی؟»

 

مارکوس اورلیوس با اشاره به رشد درختان و دگردیسی حیوانات اظهار می‌دارد که انسان‌ها موظف‌اند ظرفیت‌های خود را تحقق بخشیده و عدم قابلیت یا ناتوانی فطری را بهانه نسازند. به زعم او انسان باید تلاش دارد تا با فضیلت و مهربانی به اجتماع خدمت کرده یا به تعبیری به‌طور ناخودآگاه احسان کند بی‌آنکه چشمداشت پاسخ و اعتباری از بیرون باشد.

 

«مثل تاکی که میوه مخصوص خود یعنی خوشه انگور را به بار می‌آورد بی‌آن‌که در برابر احسان خویش توقعی داشته باشد… فرد هم کار خوب خویش را جار نمی‌زند، بلکه بلافاصله به سراغ کار خوب دیگری می‌رود، همچون تاک که به محض فرارسیدن تابستان باز هم انگورهای دیگری به بار می‌آورد.»

 

وظیفه‌ی فضیلت

 

محور فلسفه رواقی این تصور است که فضیلت بالاترین خیر است. مارکوس اورلیوس دنبال‌کردن تعالی اخلاقی را به عنوان کلید یک زندگی کامل و هدفمند می‌ستاید. تأملات او آدمی را وادار به تفکر در ماهیت واقعی فضیلت می‌کند.

 

«وظیفه شما این است که مهربان‌ترین و فضیلت‌مندترین انسانی باشید که می‌توانید. ظرفیت‌های تحقق‌نیافته، تنها چیزی است که حقیقتا ارزش ترسیدن دارد.»

 

مارکوس اورلیوس علیرغم برخورداری از قدرتی نامحدود به عنوان امپراتور روم، فضیلت‌مندی را به لذت‌گرایی برگزید.
در جهانی که زیاده‌روی برای یک امپراتور امری عادی می‌نمود، تعهد پردوام مارکوس اورلیوس به فضیلت‌گرایی خویشتن در طول تقریباً دو دهه، گواه بر قدرت و سنجیدگی شخصیت این حکیم و فیلسوف می‌دهد.
به گفته مارکوس، مسئولیت یک انسان گردآوری ثروت یا افتخار نیست، بلکه وظیفه آن است که انسانی نیک باشد؛ بهترین و فضیلت‌مندترین نسخه از خودش.

 

«اولین کاری که باید بکنی این است: برآشفته نشو. زیرا همه چیز مطابق با فرمان طبیعت اتفاق می‌افتد، و دیری نخواهد گذشت که هیچ شوی و اثری از تو نماند… کار بعدی که باید بکنی- به دقت بررسی کن و ببین ماهیت حقیقی کاری که در دست داری چیست و در عین حال به‌خاطر داشته باش که هدفت این است که انسانی نیک باشی. بی‌درنگ به کاری مشغول شو که طبیعت از تو می‌خواهد، و به دادگرانه‌ترین و شایسته‌ترین وجه سخن بگو-با مهربانی، فروتنی و صداقت»

 

چهار فضیلت اصلی از منظر رواقی گری

 

  • خرد اولین فضیلت از چهار فضیلت اصلی است. مقصود از آن بهره‌گیری از عقل ما برای تصمیم‌گیری درست و دست‌یابی به تشخیصی دقیق است.
  • شجاعت دومین فضیلت است و مقصود از آن داشتن شجاعت در مواجهه با خطر یا ناملایمات و پایداری پای آن چیزی است با خرد خویش به درستی‌اش باور داریم.
  • عدالت سومین فضیلت است و مقصود از آن رعایت انصاف و شفقت در برخورد با دیگران است.
  • اعتدال فضیلت چهارم است و مقصود از آن دستیابی تعادل در تمام امور اجتناب از افراط است.

مارکوس اورلیوس - فروشگاه آنلاین شهر کتاب پاسداران

در آغوش گرفتن ناملایمات و دردها

 

مارکوس اورلیوس به علت بیماری‌های فراوان جسمی ضعیف دارد اما تاب‌آوری استثنایی او نیز زبانزد همگان بود.
مارکوس طی سال‌ها با بهره‌بردن از راهبردهای روانی حکمای رواقی در عهد باستان کم‌کم آموخت که چگونه با درد و رنج بیماری کنار آید.
با وجود بیماری طی یک دهه در امتداد رودخانه دانوب لژیون‌ها را فرماندهی کرد. طی جنگ و حین نوشتن تاملات، به عنوان بخشی از تمرین‌های متداولش بر تکنیک‌های رواقی تعمق می‌کرد.
مارکوس اورلیوس اعتقاد داشت مهارت‌هایی که مردم به‌کار می‌برند تا با دردهایشان کنار بیایند – حتی شدیدترین دردها – همان‌هایی است که می‌شود برای سازگاری با دیگر احساسات ناخوشایند از آن‌ها استفاده کرد.

 

«صبحگاهان که از خواب برمی‌خیزی، با خود بگو:امروز با فضولی، ناسپاسی، گستاخی، بی‌وفایی، سوء‌نیت و خودخواهی روبرو خواهم شد؛ تمام این‌ها ناشی از آن است که خطاکاران نمی‌توانند خوب را از بد تمیز دهند.»

 

نگون‌بختی وجهی اجتناب‌ناپذیر از وضع انسانی است، واقعیتی که مارکوس اورلیوس کاملاً به آن اذعان دارد. رواقی گری می‌آموزد که برای رخ‌ندادن چالش‌ها و مصائب بیهوده دعا نکنیم، بلکه باید برای مواجهه با آنها آماده باشیم.
مارکوس می‌گوید اگر ذهن کسی طبق «اصل فراغت» از نتیجه عمل نکند، هر شکستی برایش مصیبت‌بار و منبع بالقوه‌ی اضطراب خواهد بود.
اگر در هر اقدامی فراغت از نتیجه را مدنظر داشته باشیم، یعنی بپذیریم که احتمال شکست وجود دارد، بنابراین طیف کاملی از موانع ممکن را پیش‌بینی کرده و با بسط این فرمول خود را آماده رویارویی با ملایمات می‌کنیم. از این عمل با عنوان «پیش‌اندیشی مصائب» یاد می‌شود.

 

«هرگز با فکر کردن به کل زندگی خود را پریشان مکن؛ به بدبیاری‌های گوناگونی که ممکن است برایت پیش آید میندیش. در عوض، هنگام مواجهه با بدبیاری از خود بپرس: «چه چیزش تحمل‌ناپذیر و طاقت‌فرساست؟» در این صورت از پاسخ خود شرمسار خواهی شد. سپس به خود یادآوری کن که گذشته و آینده بر تو سلطه ندارند و فقط حال است که بر تو فرمان می‌راند.»

 

مارکوس اورلیوس راه‌کارهای رواقی زیادی را برای تحمل رنج و بیماری از طریق بی‌تفاوتی عامدانه پیشنهاد می‌دهد:

 

  • بین ذهن و احساساتتان فاصله اندازید؛ به خود یادآور شوید که چیزها موجب رنجش ما نیستند، بلکه قضاوت ما آن‌ها را رنج‌آور می‌کند و این‌گونه فاصله شناختی کسب کنید.
  • ترس از درد، از خود درد آسیب بیشتری می‌زند.
  • به احساسات جسمانی نگاهی عینی داشته باشید.
  • با واکاوی عناصر سازنده احساس درد تا جایی که می‌شود موشکافانه آن‌ها را به عضو خاصی از بدن محدود کنید. (به جای «دارم زجر می‌کشم.» بگویید «گوشم گاهی گزگز می‌کند.»)
  • احساس رنج را موقتی و تغییرپذیر بدانید.
  • با احساس رنج‌تان کلنجار نروید و آن را طبیعی و بی‌اهمیت قلمداد کنید.
  • به خود یادآور شوید که طبیعت به شما -هم توان شجاعت ورزیدن داده است و هم تحمل غلبه بر درد.

 

به باور مارکوس اورلیوس واکنش اولیه ما رنج یا درد بیماری می‌تواند طبیعی و عقلانی باشد، اما شدت و تداوم بخشیدن به آن با غر زدن نه عقلانی است و نه طبیعی.

 

مارکوس اورلیوس - فروشگاه آنلاین شهر کتاب پاسداران

مواجهه و کنترل خشم

 

مارکوس اورلیوس طبیعت آرامی نداشت و در اولین جملات تاملات به آرامش و خویشتنداری پدربزرگش اشاره‌‌ای از سر ستایش می‌کند.
رواقیون خشم زیاد را هیجانی نابخردانه و نادرست می‌دانند که هرگز نباید به آن تن داد؛ اگرچه هیجانات اولیه را گریزناپذیر می‌دانند.
یکی از اشارات تاملات مقابله با خشم از طریق ایجاد همدلی بیشتر و درک دیگران است. سنکا از مهمترین فیلسوفان رواقی نیز در اثر مهم‌اش در باب خشم نگاه حکمت رواقی به مقوله خشم را شرح و بسط داده است.

 

راهکار رواقی مارکوس اورلیوس در مواجهه با خشم

 

مارکوس اورلیوس در یکی از درخشان‌ترین بخش‌های تاملات شرحی از فنونی می‌دهد که با رعایت آنان می‌توانیم مانع بروز خشم خود نسبت به دیگران شویم:

 

  • ما ذاتا حیواناتی اجتماعی به حساب می‌آییم که برای یاری رساندن به همدیگر آفریده شده‌ایم.«کسی نمی‌تواند مرا در زشتی و تباهی شریک و سهیم سازد. من هم نمی‌توانم به برادرم غضب کنم یا از او متنفر باشم.زیرا ما آفریده شده‌ایم تا همچون پاها، دست‌ها، چشم‌ها و دندان‌ها با یکدیگر همکاری کنیم. ایجاد مانع در برابر یکدیگر خلاف قانون طبیعت است -و مگر غضب و نفرت نوعی ایجاد مانع نیست؟» 
  • شخصیت افراد را به نحوی جامع در ذهن آرید. اورلیوس معتقد است وقتی از دست کسی عصبانی هستید، کلی‌تر مجسمش کرده و بر جنبه‌هایی از او که باعث رنجش و خشم شماست متمرکز نگردید.
  • هیچ انسانی به عمد دست به شرارت نمی‌زند. باید دیدی دوگانه نسبت به اعمال دیگران داشت. یا کار درست را انجام می‌دهند یا کار اشتباه. اگر کارشان درست باشد که باید بپذیرید و از آنان آزرده نشوید و اگر کارشان خطاست باید فرض بگیرید راه بهتری را نمی‌شناسند و اگر فردی واقعا به اشتباه بیافتد، مستحق دلسوزی است.
  • هیچ کس کامل نیست، حتی شما. اگر بی‌توجه به نقایص خودمان از دیگران انتقاد کنیم، رفتاری ضدونقیض از ما سرزده است. همان خشمی که ما نسبت به فرد خطاکار احساس می‌کنیم، گواهی بر خطای خودمان است. چرا که ثابت می‌کند ما نیز امکان خطا داریم.
  • به یاد داشته باشید مرگ سرانجام همه ماست.
  • خشم بیشتر آسیب است تا منفعت.
  • اضطراب ما از قضاوت خودمان است. وقتی خشمگین می‌شوید به یاد آرید آنچه موجب آزار ماست وقایع یا کارهای دیگران نیست، بلکه تفسیر و قضاوت ماست.
  • طبیعت برای مقابله با خشم به ما فضایلی داده است. پادزهر اصلی خشم برای مارکوس اورلیوس، شفقت است؛ که همراه با انصاف، فضیلت عدالت را شکل می‌دهد.
  • دور از خرد است که انتظار داشته باشیم دیگران کامل باشند.

مارکوس اورلیوس - فروشگاه آنلاین شهر کتاب پاسداران

دوگانگی کنترل

 

مارکوس اورلیوس مفهوم دوگانگی کنترل را معرفی می‌کند و از افراد می‌خواهد بر آنچه می‌توانند کنترل کنند تمرکز کنند و آنچه را که فراتر از تأثیر آنها است بپذیرند. این اصل رواقی به افراد این امکان را می دهد که با آرامش از میان چالش‌ها درگذرند.
رواقیون می‌دانستند که مجادله یا مبارزه با جنبه‌هایی از زندگی که کنترلی بر آن نداریم، بی‌فایده است. سنکا در نامه‌های اخلاقی خود به لوسیلیوس توضیح می‌دهد که اگرچه همه ما در طول زندگی مسیرهایی مختلف را طی می‌کنیم، اما مرگ آن عمل وحدت‌بخشی است که ما را دوباره گرد هم می‌آورد:

 

«عمل مردن در همه یکسان است… مرگ درجات بزرگتر یا کمتری ندارد. چرا که در همه موارد حد یکسانی دارد، یعنی پایان زندگی.»

 

پذیرش ناگزیر بودن مرگ

 

مارکوس اورلیوس، مکرراً در مورد اجتناب ناپذیر بودن مرگ تأمل می کرد. او مرگ را وظیفه‌ای جهانی که توسط طبیعت مقرر شده است تشخیص داد.

 

«مرگ به همه ما لبخند می‌زند. تنها کاری که یک مرد می‌تواند انجام دهد این است که در پاسخ لبخند بزند.»

 

مارکوس به جای ترس از مرگ، از پذیرفتن آن به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از تجربه انسانی سخن می‌گوید. از نظر او مرگ یک انحراف نیست، بلکه ایفای نقش فرد در نظم طبیعی است.

 

«مرگ جز نوعی تغییر نیست. مایه‌ی شادمانی طبیعت است. همه چیز از ابتدا بنا به فرمان طبیعت همین‌طور بوده است.»

 

مرگ می‌تواند زمانی باشد که به خانه برمی‌گردی و کسی متوجه حضورت نشود. یا زمانی که یکی از بستگان مسن‌تان دیگر شما را به‌یاد نیاورده و نمی‌شناسد. یا ملاقات با یک دوست؛ مارکوس اورلیوس در حین تامل در باب ترس جمعی ما از مرگ چنین بیان می‌دارد:

 

«کسی که از مرگ می‌ترسد از آن بیم دارد که هرگونه احساسی را از دست بدهد یا احساسات جدیدی را تجربه کند.»

 

مرگ یادآور دائمی شکنندگی زندگی است. یادآور وجود ما و زمانی است که در اختیار داریم. به‌واسطه مرگ ارزش زندگی بر ما پدیدار می‌شود. مرگ جانشینی طبیعی برای زندگی است، رویدادی مانند هر رویداد دیگر که باید رخ دهد و نمی‌شود آن را به انکار گرفت.

 

«مرگ هم مانند تولد یکی از اسرار طبیعت است؛ مرگ چیزی نیست جز تجزیه‌ی همان عناصری که ترکیب شده‌اند.»

یادآوری مرگ زندگی ما را به تصویری کامل بدل می‌کند. از فرا رسیدن مرگ در اطمینانیم اما از زمانش ناآگاه. اگر خواست ما زندگی به شیوه‌ای راستین است، پس باید مرگ را به عنوان رویداد طبیعی زندگی پذیرا باشیم. همانگونه که رواقیون مرگ را طبیعی و بازگشت به طبیعت می‌دانستند.
شایسته است در اینجا نقل قولی از برنده جایزه پولیتزر، «ارنست بکر» در کتاب «انکار مرگ» را آوریم:

 

«آن‌چه از حال انسان برمی‌آید این است که عمیق‌ترین نیازش، رهایی از اضطرابِ مرگ است. اما این خود زندگی است که این اضطراب را بیدار می‌کند، و بنابراین ما باید از حیات تمام و کمال (being fully alive) شانه خالی کنیم.»

 

این همان معضل وجودی است که همه ما در یک نقطه از زندگی با آن روبرو می‌شویم. این حال اغلب پس از درگذشت یکی از عزیزان یا نزدیکان‌ ما ظاهر می‌شود.
چه ساده در طول زندگی خود مرگ را فراموش می‌کنیم تا آن زمان که مرگ یا احتمال آن اساس ما را به لرزه درآورده و ما را بر ماهیت گذرای زندگی بیدار سازد.
اما چگونه چیزی را که این‌چنین ترسناک و دردناک است در آغوش بگیریم؟

با زندگی در لحظه حال و با درک اینکه ما تنها این لحظه را داریم. همین اکنون.

ما در زمان حال، بر اعمالمان کنترل داریم و بینشی از آینده نداریم. ما فقط می توانیم ارزش امروز را به یاد آورده و آن را تا حد امکان در آغوش بگیریم. اگر قرار است مرگ فرا رسد، به گفته رواقیون بهتر است با وقار با آن روبرو شویم.

 

لذت آنی یا شادی پایدار

 

رواقی گرایی در هسته خود بین لذایذ زودگذر و شادی پایدار تمایز قائل می‌شود. مارکوس اورلیوس چنین می‌اندیشد که محرک‌های بیرونی، مانند پول، شهرت یا موفقیت، لذت لحظه‌ای را فراهم می‌آورند اما جوهره شادی حقیقی نیستند. در عوض، او تاکید بر رشدی درونی دارد که فضیلت‌مندی و پیگیری مستمر تحقق ظرفیت‌های خود، از اصول اساسی آن برای تحقق پایدار شادی باشند.

 

میراث مارکوس اورلیوس در تاملات

مارکوس اورلیوس - فروشگاه آنلاین شهر کتاب پاسداران

در قلمرو گنجینه‌های حکمت و فلسفی جاودانه، تاملات مارکوس اورلیوس به مثابه‌ی چراغی پرافروز از خرد ایستاده است.
تاملات همچون راهنمایی جاودانه عمل می‌کند و درس‌های ارزشمندی درباره انعطاف‌پذیری، ذهن‌آگاهی و زندگی اخلاقی ارائه می‌دهد.
تاملات مارکوس اورلیوس، که در اصل مجموعه‌ای از یادداشت‌های شخصی است، به‌ مثابه‌ی منبعی عمیق از خرد رواقی و رواقی گری عمل می‌کند.
با کاوش در تأملات، به بینش‌هایی از فلسفه‌ و حکمت دست می‌یابیم که به جنبه‌های اساسی وجود انسان می‌پردازد، و راهنمایی‌هایی را در مورد چگونگی گذر از چالش‌های زندگی، یافتن معنا، و انجام وظیفه‌ی خود در نقش‌آفرینی بزرگ طبیعت ارائه می‌دهد.
با عبور از مناظر فلسفی «تاملات» اثر مارکوس اورلیوس، انبوهی از خرد بی‌زمان را می‌یابیم که از مرزهای فرهنگ و دوران خودش فراتر می‌رود. ژرفای بینش‌های او ما را به درون‌نگری سوق می‌دهد و ترغیب‌مان می‌کند که این آموزه‌ها را در جستجوی خود به سوی وجودی معنادار و منعطف به کار ببندیم.
در این روزها که با خواندن و تأمل در اثر ماندگار مارکوس اورلیوس سپری شد، بیش از همه این جمله از او را نمایندۀ شایسته‌ای از تاملات او یافتم:

 

«نگاهی عمیق داشته باش: هرگز مگذار کیفیت یا ارزش ذاتی و درونی چیزی از نظرت بگریزد.»

 

 

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *