سبد خرید شما در حال حاضر خالی است!
پیوندهای مرتبط
لکان و روانکاوی
پیشنهاد های شهر کتاب برای بخش لکان و روانکاوی
نمایش 13–19 از 19 نتیجه
کتاب بعدی به پیشنهاد ما
مشاهدهکتاب بعدی به پیشنهاد ما
مشاهدهنمایش 13–19 از 19 نتیجه
ژاک لکان چهرهای برجسته و جنجالی در عرصه روانکاوی است. او با بازخوانی و بازنویسی مفاهیم بنیادین فرویدی، انقلابی در دنیای روانکاوی به پا کرد. لکان با تکیه بر زبانشناسی سوسوری و ساختارگرایی، چارچوبی نوین برای درک ناخودآگاه و کارکرد ذهن انسان بنا نهاد. نفوذ اندیشههای او فراتر از حوزه روانکاوی رفته و رشتههای مختلفی همچون فلسفه، هنر، ادبیات و مطالعات فرهنگی را تحت تاثیر قرار داده است.
این مقاله مروری است بر دنیای پیچیده و ژرف اندیشههای لکانی. در بخش اول، به ریشههای فکری لکان و تاثیرپذیری او از فروید، سوسور و ساختارگرایی میپردازیم. سپس، مفاهیم کلیدی نظریه لکان از جمله امر واقع، نمادین، امر خیالی، نظریه زبان، میل و مرحله آینه (Mirror Stage) را به تفصیل بررسی میکنیم.
در بخش دوم، به کاربست نظریه لکان در بالین روانکاوی و تحلیل او از مفهوم عقده ادیپ (Oedipus Complex) و انتقال (Transference) در فرایند درمان میپردازیم. همچنین، به نقدهایی که بر نظریات لکان وارد شده است، اشاره میکنیم.
در بخش پایانی، میراث لکان در حوزه روانکاوی و سایر رشتههای علوم انسانی را مورد واکاوی قرار میدهیم.
ژاک لکان در خانوادهای بورژوآ در پاریس به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در رشته پزشکی به پایان رساند و در سال 1933 رساله دکترای خود را با عنوان «عملکرد زمان در روانکاوی فنی و متافیزیکی مسئله مرگ» ارائه کرد. لکان در این رساله، مفاهیم زمان و مرگ را از منظر روانکاوی مورد بررسی قرار داد.
لکان در دهههای 1930 و 1940 با حلقهی سوررئالیستهای پاریس ارتباط نزدیک داشت و از اندیشههای آندره بروتون و سالوادور دالی تاثیر پذیرفت. همچنین، او با متفکرانی همچون کلود لوی استروس و ژرژ باتای به مباحثه و گفتگو میپرداخت.
لکان در سال 1938 با ارائه سخنرانیهای تاثیرگذاری تحت عنوان «بازگشت به فروید» (Le Retour à Freud) به چهرهای شاخص در عرصه روانکاوی فرانسه تبدیل شد. او در این سخنرانیها، فروید را از خوانشهای سطحی و دگماتیک آن زمان رهایی بخشید و بر اهمیت بازخوانی دقیق و موشکافانهی متون فروید تاکید کرد.
لکان با وفاداری به متن فروید، به بازسازی و بسط مفاهیم کلیدی او همچون ناخودآگاه، میل، و مکانسیمهای دفاعی (Defense Mechanisms) پرداخت. او بر این باور بود که روانکاوی فرویدی، روشی برای شناخت خودآگاه نیست، بلکه به دنبال کاوش در لایههای عمیقتر ناخودآگاه است.
لکان در کنار فروید، از زبانشناسی سوسوری نیز تاثیر بسزایی پذیرفت. او با اتکا به نظریه نشانهشناسی سوسور، زبان را به مثابه نظامی از نشانهها در نظر گرفت که بر اساس روابط افتراقی میان دال (Signifier) و مدلول (Signified) معنا میسازند.
لکان با الهام از سوسور، ناخودآگاه را نیز به مثابه زبانی در نظر گرفت که از طریق نشانههای خاص خود، یعنی دالهای گُمشده (Signifiers Lost) و زنجیرههای دلالتی (Signifying Chains) عمل میکند. ناخودآگاه لکانی، زبانی ساختارمند است که از قواعد و منطق خاص خود پیروی میکند.
ژاک لکان، روانکاو نامدار فرانسوی، در اندیشههای خود پیوندی عمیق و ناگسستنی با ساختارگرایی برقرار کرد. این دو حوزه فکری، در نگاه نخست، ممکن است از یکدیگر مجزا به نظر برسند. اما در حقیقت، لکان با وامگیری از مفاهیم کلیدی ساختارگرایی، چارچوبی نوین برای تبیین کارکرد ذهن انسان و ناخودآگاه بنا نهاد.
تاثیرپذیری لکان از ساختارگرایی، ریشه در دوران جوانی او دارد. در دهه 1930، لکان با حلقهی سوررئالیستهای پاریس و متفکرانی همچون کلود لوی استروس و ژرژ باتای در ارتباط نزدیک بود. این ارتباط، او را با مبانی ساختارگرایی آشنا کرد و زمینهی فکری لازم برای تلفیق آن با روانکاوی را فراهم ساخت.
لکان از مفاهیم کلیدی ساختارگرایی در تبیین نظریه روانکاوی خود بهره برد. برخی از مهمترین این مفاهیم عبارتند از:
ژاک لکان برای تبیین کارکرد ذهن انسان و ناخودآگاه، مفاهیم نوینی را معرفی کرد که درک روانکاوی را متحول ساخت. در این بخش، به شرح مهمترین مفاهیم لکانی میپردازیم:
2.1. امر واقع (The Real)
لکان مفهوم امر واقع را برای اشاره به حوزهای از تجربه انسانی به کار میبرد که خارج از دسترسی نمادین و زبان قرار دارد. امر واقع، قلمروی از فقدان، فقدان لذت مطلق و فقدان رابطه کامل با دیگری است. این حوزه، سرچشمه اضطراب و عدم امنیت روانی است و بشر همواره در تلاش برای象征ینسازی آن به سر میبرد.
2.2. نمادین (The Symbolic)
نمادین، یکی از سه مرتبهی نظم روانی در اندیشه لکان است. این مرتبه، عرصه زبان و نشانههاست. در نمادین، سوژه از طریق نظم زبان و قراردادهای اجتماعی، معنا میسازد و هویت مییابد. قوانین و ارزشهای فرهنگی در مرتبه نمادین شکل میگیرند و سوژه در شبکهای از روابط نمادین با دیگران قرار میگیرد.
2.3 امر خیالی (The Imaginary)
امر خیالی، دومین مرتبهی نظم روانی است. این مرتبه، عرصه تصویر، بدن و رابطه دوگانهی اولیهی کودک با مادر (دیگری) است. در امر خیالی، کودک تصویری یکپارچه و وحدتیافته از خود و دیگری (مادر) تشکیل میدهد. این تصویر، توهمی از وحدت و کمال است که در نهایت با ورود به نمادین و مواجهه با فقدان، فرو میپاشد.
2.4. نظریه زبان (Theory of Language)
لکان با تکیه بر زبانشناسی سوسوری، زبان را نظامی از نشانهها میداند که بر اساس روابط افتراقی میان دال (Signifier) و مدلول (Signified) معنا میسازند. دال، نشانگر آوایی یا نوشتاری است (مانند کلمه درخت) و مدلول، مفهوم ذهنی مرتبط با آن دال است (ایده درخت). اما نکته کلیدی این است که رابطه میان دال و مدلول، ذاتی و طبیعی نیست، بلکه قراردادی و دلالتگر است.
لکان با این مقدمات، ناخودآگاه را نیز به مثابه زبانی در نظر میگیرد. ناخودآگاه لکانی، از کلمات و جملات ساخته نشده، بلکه از دالهای گمشده (Signifiers Lost) و زنجیرههای دلالتی (Signifying Chains) تشکیل شده است. دالهای گمشده، نشانگرهایی هستند که مدلول خود را از دست دادهاند و به همین دلیل، سرچشمهی اضطراب و میل در سوژه میشوند. سوژه در تلاش است تا با برقراری زنجیرههای دلالتی میان این دالهای گمشده، معنایی برای آنها بیابد و اضطراب ناشی از فقدان را کاهش دهد.
2.5. میل (Desire)
میل، یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه لکان است. میل، نیروی محرکهی روانی است که همواره در جستجوی امر واقع گمشده به سر میبرد. امر واقع، همان حوزهی فقدان و عدم امنیت روانی است که سوژه در تلاش برای بازسازی و دستیابی به آن است.
لکان با تاکید بر نقش زبان، میل را به عنوان محصول نظم نمادین در نظر میگیرد. میل، همواره در شبکهی دالها و روابط افتراقی زبان شکل میگیرد و هرگز به طور کامل ارضا نمیشود. سوژه در جستجوی ارضای میل، به دنبال نشانههایی میگردد که جای خالی امر واقع را پر کند، اما این جستجو همواره با شکست همراه است.
2.6. مرحله آینه (Mirror Stage)
مرحله آینه، مفهومی محوری در نظریه لکان است که به شکلگیری حس خود در کودک اشاره دارد. در این مرحله (که تقریبا بین 6 تا 18 ماهگی رخ میدهد)، کودک برای اولین بار تصویری از خود را در آینه میبیند. او این تصویر را به عنوان یک کل منسجم و یکپارچه درک میکند، در حالی که تا پیش از این، تجربهاش از بدن، پراکنده و تکه تکه بوده است.
کودک در مرحله آینه، دچار نوعی توهم میشود و تصویری خیالی از وحدت و کمال خود را در آینه به رسمیت میشناسد. این تصویر، ایدهآل من (Ego Ideal) نامیده میشود و کودک در تلاش است تا با آن همسو شود.
با این حال، مرحله آینه با ورود کودک به نظم نمادین و مواجهه با فقدان همراه است. کودک متوجه میشود که تصویر آینه، بازتاب کامل او نیست و دیگری (مادر) به عنوان یک عنصر جدا از او وجود دارد. این مواجهه با فقدان، منجر به فروپاشی ایدهآل من و شکلگیری خودآگاه (Ego) میشود.
نظریه لکان با مفاهیم غنی و پیچیدهای که ارائه میدهد، چارچوبی تحلیلی برای درک ناخودآگاه و کاربست آن در بالین روانکاوی فراهم میکند. در این بخش، به برخی از وجوه کاربردی نظریه لکان در روانکاوی میپردازیم:
3.1. تحلیل رویا
لکان رویا را شاهراهی برای دسترسی به ناخودآگاه میداند. او بر این باور است که محتوای آشکار رویا، پوششی برای محتوای پنهان ناخودآگاه است. برای رسیدن به محتوای پنهان، لازم است تا با استفاده از تحلیل نمادها و استعارات موجود در رویا، زنجیرههای دلالتی ناخودآگاه را رمزگشایی کنیم.
3.2. تحلیل عقده ادیپ
عقده ادیپ، یکی از مفاهیم بنیادین در روانکاوی فرویدی است. لکان با تکیه بر نظریه زبان و امر واقع، خوانش جدیدی از عقده ادیپ ارائه میدهد. او بر این باور است که کودک در مواجهه با مادر، وارد نظم نمادین و عرصهی قانون (قانون پدر) میشود. در این مرحله، کودک متوجه میشود که میل او به مادر، با میل پدر در تضاد است و این امر منجر به اضطراب و احساس گناه میشود.
لکان همچنین تاکید میکند که عقده ادیپ، فرایندی نمادین است و نه صرفاً رابطهی واقعی کودک با والدین. در این فرایند، کودک با مفهوم فقدان و محدودیتهای میل در نظم نمادین مواجه میشود.
3.3. انتقال (Transference)
انتقال، یکی از ارکان اصلی فرایند درمان روانکاوی است. در انتقال، احساسات و عواطف برآمده از ناخودآگاه مراجع به درمانگر منتقل میشود. لکان بر این باور است که انتقال، بازتولید روابط اولیهی سوژه با دیگری (مادر) در فضای درمان است.
تحلیل انتقال، نقش مهمی در فرایند درمان دارد. با تحلیل الگوهای تکراری در انتقال، میتوان به ناخودآگاه مراجع دست یافت و به او در بازسازی روابطش با خود و دیگران کمک کرد.
3.4. نقدهایی بر نظریه لکان
نظریه لکان، با وجود نوآوریها و عمق تحلیلهایش، از نقدهایی نیز مبرى نیست. برخی از مهمترین نقدها عبارتند از:
ژاک لکان، چهرهای جنجالی اما تاثیرگذار در عرصه روانکاوی است. او با بازخوانی فروید و تلفیق آن با زبانشناسی و ساختارگرایی، انقلابی در دنیای روانکاوی به پا کرد.
میراث لکان، فراتر از حوزه روانکاوی رفته و رشتههای مختلفی همچون فلسفه، مطالعات فرهنگی، هنر و ادبیات را تحت تاثیر قرار داده است.
برخی از مهمترین وجوه میراث لکان عبارتند از:
با وجود نقدهایی که بر نظریه لکان وارد شده است، نمیتوان از تاثیر انکارناپذیر او بر روانکاوی و سایر علوم انسانی چشمپوشی کرد. اندیشههای لکان همچنان زمینهی فکری غنی و پویایی را برای کاوش در اعماق ذهن انسان و رمزگشایی ناخودآگاه فراهم میکند.