سبد خرید شما در حال حاضر خالی است!
7 روش کارآمد برای آموزش کنترل خشم به کودکان
دوران کودکی، مرحلهای حساس و سرشار از رشد و تحول است که در آن کودکان با طیف وسیعی از احساسات، از جمله خشم، روبرو میشوند. خشم، به عنوان یک حالت برانگیختگی و هیجان شدید، در مواجهه با محرکهای نامناسب محیطی بروز میکند و بخشی جداییناپذیر از زندگی انسان است. این احساس، اگرچه طبیعی است، اما مدیریت صحیح آن نیازمند آموزش و تمرین مداوم است.
آموزش کنترل خشم به کودکان مهارتی حیاتی است که به آنها کمک میکند تا احساسات خود را به درستی شناسایی و ابراز کنند. این مهارت نه تنها به کودکان در داشتن روابط سالمتر، عملکرد بهتر در مدرسه، و زندگی شادتر کمک میکند، بلکه پایههای سلامت عاطفی و اجتماعی آنها را در بزرگسالی بنا مینهد. عدم توجه به رفتارهای پرخاشگرانه در سنین پایین میتواند این رفتارها را دائمی کند و در ابعاد مختلف زندگی فرد، از جمله تعاملات اجتماعی، اثرات منفی پایداری برجای بگذارد. پژوهشها نیز به وضوح نشان دادهاند که شیوههای مثبت مدیریت خشم بر کنترل هیجانی و تعاملات بین فردی کودکان تأثیر معناداری دارد.
درک تفاوت میان خشم و پرخاشگری برای هرگونه مداخله مؤثر ضروری است. خشم یک احساس درونی و طبیعی است که در واکنش به ناکامی یا ناملایمات بروز میکند. در مقابل، پرخاشگری به بروز رفتاری خشم اشاره دارد که میتواند شامل فریاد زدن، جنگیدن، ضربه زدن یا آسیب رساندن به خود یا دیگران باشد. هدف اصلی در این زمینه، مدیریت خشم است، نه کنترل یا خفه کردن آن. اصطلاح کنترل خشم ممکن است این برداشت غلط را ایجاد کند که باید احساس خشم را سرکوب کرد، در حالی که سرکوب احساسات میتواند به مشکلات جدیتری مانند ناامیدی و افسردگی در بزرگسالی منجر شود.
بنابراین، رویکرد صحیح بر آموزش ابراز خشم به شیوهای سازنده و بدون آسیب رساندن به خود یا دیگران متمرکز است. این تمایز اساسی، چارچوب اصلی برای تمامی راهکارها و رویکردهای تربیتی و درمانی در این حوزه را فراهم میآورد.
چرا کودکم عصبانی است؟
فهرست مطالب
- چرا کودکم عصبانی است؟
- عوامل رشدی و طبیعی
- عوامل محیطی و خانوادگی
- اختلالات زمینهای
- راهنمای عملی آموزش مهارتهای مدیریت خشم به کودکان
- کودک خود را با انواع احساسها آشنا کنید.
- یک دماسنج خشم بسازید!
- روشی برای آرام شدن به آنها آموزش دهید.
- مهارتهای مدیریت خشم را در کودکان پرورش دهید.
- تسلیم عصبانیت فرزند خود نشوید.
- از دیدن فیلم و بازیهای خشونت آمیز پرهیز کنید.
- خرید کتاب تربیت کودک و نوجوان در زمینه کنترل خشم
- پرورش نسلی با هوش هیجانی بالا و روابط سالم
خشم در کودکان میتواند از عوامل متعددی نشأت بگیرد که اغلب به صورت پیچیدهای با یکدیگر در تعامل هستند. این عوامل را میتوان به سه دسته اصلی: رشدی و طبیعی، محیطی و خانوادگی و اختلالات زمینهای تقسیم کرد. درک این ریشهها برای هرگونه مداخله مؤثر و هدفمند بسیار مهم است.
۱.۱. عوامل رشدی و طبیعی
کودکان به دلیل رشد ناکافی مهارتهای لازم برای بیان احساسات خود، اغلب خشمشان را به صورت رفتارهای پرخاشگرانه نشان میدهند. یکی از دلایل بیولوژیکی این امر، نارس بودن قشر پیشانی (PFC) مغز است. این بخش از مغز که مسئول کارکردهای اجرایی مانند شناخت اجتماعی، رفتار ارتباطی و رفتار اخلاقی است، در کودکان به طور کامل بالغ نشده و رشد آن از حدود چهار سالگی آغاز میشود؛ این نارسایی میتواند به بروز عصبانیت منجر شود.
علاوه بر این، مراحل طبیعی رشد نیز در بروز خشم نقش دارند. به عنوان مثال، در حدود ۳ تا ۴ سالگی، عصبانیت کودکان اغلب ناشی از نیاز آنها به استقلالطلبی است. در این سن، کودکان دوست دارند کنترل نسبی بر امور شخصی خود داشته باشند و اگر والدین این اختیار نسبی را در مواردی مانند غذا خوردن یا لباس پوشیدن به آنها ندهند، ممکن است شاهد لجبازی و پرخاشگری باشند.
همچنین، گاهی پرخاشگری کودک صرفاً واکنشی موقتی به رفتار دیگران یا حتی بخشی از یک مرحله عادی رشد، مانند از شیر گرفتن است. با ورود کودک به سن مدرسه و رشد مهارتهای زبانی، انتظار میرود که پرخاشگری کاهش یابد و کودک برای حل مسائل خود از کلمات استفاده کند. در دوره بلوغ نیز، تغییرات هورمونی میتواند دوباره دورهای از خشم و عصبانیت را در فرد ایجاد کند.
۱.۲. عوامل محیطی و خانوادگی
محیط و پویایی خانواده تأثیر بسزایی در بروز و مدیریت خشم در کودکان دارد. الگوبرداری نامناسب از والدین یکی از اصلیترین دلایل پرخاشگری در کودکان است. اگر والدین خود خشم را به شیوههای منفی مانند فریاد زدن یا تنبیه بدنی ابراز کنند، کودکان نیز این رفتارها را یاد میگیرند و تکرار میکنند. بنابراین، مدیریت صحیح خشم توسط والدین و پرهیز از واکنشهای منفی، یک الگوی مثبت قوی برای کودک ایجاد میکند.
شرایط و محیط ناپایدار خانوادگی نیز میتواند توانایی کودک را در کنترل احساساتش کاهش دهد. عدم حمایت و علاقهمندی کافی از سوی والدین، نبود محیطی امن و پایدار، ناسازگاری زناشویی، طلاق، یا حتی وقایع استرسزا مانند بیماری یا مرگ در خانواده، همگی میتوانند به بروز خشم در کودک منجر شوند. یکی از دلایل شایع پرخاشگری در کودکان، عدم توانایی آنها در بیان صحیح احساسات و نیازهایشان است. خشم گاهی پوششی برای نیازهای برآوردهنشدهای مانند توجه، استراحت یا بازی است.
فشارهای روزمره مانند مسائل تحصیلی، روابط با دوستان، فعالیتهای ورزشی، تغییر محیط زندگی و مشکلات مالی نیز میتوانند محرک عصبانیت در کودکان باشند. همچنین، نارضایتی از تصمیمات والدین یا سختگیری بیش از حد و عدم اجازه برای اشتباه کردن، میتواند حس ناامیدی و خشم را در کودک تقویت کند. در نهایت، استفاده بیش از حد از وسایل الکترونیکی مانند تلفن همراه و بازیهای رایانهای نیز به دلیل خستگی روحی میتواند به رفتارهای پرخاشگرانه دامن بزند.
۱.۳. اختلالات زمینهای
در برخی موارد، خشم مکرر و شدید در کودکان میتواند نشانهای از اختلالات زمینهای باشد که نیاز به مداخله تخصصی دارند:
-
اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD): پرخاشگری و خشونت از رفتارهای رایج در کودکان بیشفعال است. ADHD میتواند باعث عصبانیت و تندروی در کودکان شود و کنترل آنها را دشوار سازد.
-
اختلال نافرمانی مقابلهجو (ODD): این اختلال که گاهی همراه با ADHD بروز میکند، میتواند تعامل بین این دو را تشدید کرده و به افزایش خشم و عصبانیت در کودکان منجر شود.
-
اختلال اضطراب و خلقی: کودکانی که با اضطراب دست و پنجه نرم میکنند، ممکن است دچار نگرانیهای مستمر و بیشفعالی ذهنی باشند که این وضعیت به تنش و عصبانیت منجر میشود. درمانهایی مانند نوروفیدبک میتوانند به بهبود علائم افسردگی و اضطراب در کودکان کمک کنند.
-
تروما: کودکانی که تجربههای تروماتیک مانند خشونت خانگی، سوء استفاده جنسی، یا بلایای طبیعی داشتهاند، احتمال بیشتری دارد که رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهند.
این عوامل، چه رشدی، چه محیطی و چه بالینی، اغلب به صورت متقابل بر یکدیگر تأثیر میگذارند. به عنوان مثال، کودکی با قشر پیشانی نابالغ (عامل رشدی) ممکن است در برابر استرسهای محیطی (عامل محیطی) آسیبپذیرتر باشد و در صورت وجود استعداد، دچار اختلال اضطراب (عامل بالینی) شود که همگی به بروز خشم کمک میکنند. این پیچیدگی نشان میدهد که درک چرایی خشم نیازمند ارزیابی جامع و چندوجهی است تا بتوان به جای تمرکز بر یک علت واحد، به همه ابعاد مشکل پرداخت.
۱.۴. راهنمای عملی آموزش مهارتهای مدیریت خشم به کودکان
خشم، احساسی طبیعی و اجتنابناپذیر در زندگی انسانهاست که حتی در کودکان نیز بروز مییابد. اما آنچه اهمیت دارد، نحوهی مواجهه و مدیریت این احساس است. بسیاری از کودکان به دلیل ناتوانی در بیان احساسات یا درک هیجانات خود، خشم را بهصورت رفتارهای پرخاشگرانه، قشقرق یا انزوا نشان میدهند. در این میان، نقش والدین، مربیان و مراقبان در آموزش مهارتهای کنترل خشم بسیار کلیدی است. آموزش این مهارتها نهتنها به کاهش رفتارهای مخرب کمک میکند، بلکه به کودک میآموزد چگونه احساساتش را بشناسد، آنها را ابراز کند و راهحلهای سالمتری برای مشکلات پیدا کند.
در ادامه، به بررسی مؤثرترین روشها برای آموزش کنترل خشم به کودکان خواهیم پرداخت و راهکارهایی علمی و کاربردی برای والدین و مربیان ارائه خواهیم کرد تا به کودکان کمک کنند با آرامش و آگاهی با احساساتشان روبهرو شوند.
۱.۵. کودک خود را با انواع احساسها آشنا کنید.
بچهها زمانی که احساساتشان را درک نمیکنند یا نمیتوانند به صورت شفاهی آنها را به زبان بیاورند، به احتمال زیاد واکنشی عصبی بروز میدهند. به عبارت دیگر کودکی که نمیتواند جمله «من عصبی هستم» را بیان کند، با پرخاشگری آن را نشان میدهد. یا کودکی که نمیتواند غمگین بودن را درک کند یا توضیح دهد بازهم ممکن است برای جلب توجه شما رفتار نادرستی از خود نشان دهد.
برای کمک به فرزندتان در یادگیری تشخیص احساسات خود، با آموزش کلمات احساسی اولیه مانند خشمگین، غمگین، شاد و ترس شروع کنید. برای آشنایی هرچه بیشتر آنها با احساسات خود، از کلماتی که احساس او را توصیف میکند استفاده کنید و مثلا بگویید: به نظر می رسد در حال حاضر واقعاً عصبانی هستی. با گذشت زمان، آنها یاد خواهند گرفت که به احساسات خود تشخص دهند.
همانطور که کودک شما درک بهتری از احساسات خود و نحوه توصیف آنها پیدا می کند، کلمات پیچیده تری مانند ناامیدی، نگرانی و تنهایی را به او بیاموزید.
۱.۶. یک دماسنج خشم بسازید!
دماسنج خشم ابزاری است که به کودکان کمک می کند علائم افزایش خشم خود را تشخیص دهند. یک دماسنج بزرگ را روی یک کاغذ بکشید. از پایین با عدد صفر شروع کنید و اعداد را تا ۱۰ در بالای دماسنج پر کنید. در دماسنج خشم، صفر به معنای احساس بدون عصبانیت است. عدد ۵ به معنای مقدار متوسط خشم و ۱۰ به معنای بیشترین عصبانیت است.
در زمانی که کودک شما احساس ناراحتی یا عصبانیت نمی کند و آرام است، اعداد روی دماسنج را توضیح دهید و بگویید در هر محله عصبانیت بدن او در چه واکنشی قرار میگیرد. کودک شما ممکن است بگوید وقتی در سطح ۰ است لبخند می زند، اما وقتی به سطح ۵ می رسد چهرهای عصبی دارد یا ممکن است وقتی در عدد ۲ است احساس کند صورتش داغ می شود و در عدد ۷دستان خود را مشت میکند و…
استفاده از دماسنج عصبانیت به کودکان کمک می کند تا یاد بگیرند که خشم را در زمان وقوع آن تشخیص دهند. در نهایت، آنها می توانند تشخیص دهند که در چه مرحلهای قرار است به اوج عصبانیت برسند و در آن نقطه سعی کنند آرامش خود را حفظ کنند.
۱.۷. روشی برای آرام شدن به آنها آموزش دهید.
به کودکان بیاموزید که وقتی شروع به احساس عصبانیت می کنند چه کنند. بهجای پرخاشگری، برای مثال، به اتاق خود یا یک “گوشه آرامشبخش” مشخص شده بروند.
آنها را تشویق کنید تا رنگ آمیزی کنند، کتاب بخوانند یا فعالیت آرام بخش دیگری انجام دهند تا زمانی که احساس بهتری کنند. حتی کیتوانید یک پکیج(جعبه) آرامش ایجاد کنید که مثلا شامل کتاب های رنگ آمیزی مورد علاقه فرزند شما و چند مداد رنگی، یک کتاب سرگرم کننده برای خواندن، برچسب ها، یک اسباب بازی مورد علاقه یا لوسیونی باشد که بوی خوبی دارد. وقتی ناراحت و عصبی هستند، می توانید بگویید: «برو جعبه آرامش خود را بیاور». این کار کودک شما را تشویق می کند تا مسئولیت آرام کردن خود را بر عهده بگیرد.
۱.۸. مهارتهای مدیریت خشم را در کودکان پرورش دهید.
یکی از بهترین راهها برای کمک به کودکی که احساس عصبانیت میکند، آموزش تکنیکهای خاص کنترل خشم است.برای نمونه، یکی از روشهای بسیار مفید، تمرین نفسهای عمیق است. وقتی کودک یاد میگیرد در زمان عصبانیت چند نفس عمیق و آرام بکشد، بهتدریج ذهن و بدن او از وضعیت تنش و برانگیختگی فاصله میگیرد و به حالتی آرامتر نزدیک میشود. این کار نهتنها استرس لحظهای را کاهش میدهد، بلکه به کودک کمک میکند تا پیش از واکنشهای شدید، مکث کرده و کنترل بیشتری بر رفتار خود داشته باشد.
علاوه بر تنفس عمیق، فعالیتهایی مانند پیادهروی سریع یا انجام چند حرکت فیزیکی ساده نیز میتوانند انرژی منفی را تخلیه کنند و به کودک احساس رهایی و آرامش بدهند. تکنیکهای دیگری مثل شمردن تا ۱۰ یا تکرار یک عبارت آرامبخش (مثلاً «من میتونم آروم باشم» یا «الان بهتره صبر کنم») هم میتوانند به کودک کمک کنند تا از چرخهی عصبانیت خارج شود و به احساس تعادل برسد.
آموزش این مهارتها نیاز به تمرین و تکرار دارد، اما در بلندمدت باعث میشود کودک بتواند بهجای واکنشهای هیجانی، واکنشهایی آگاهانهتر و مؤثرتر از خود نشان دهد.
۱.۹. تسلیم عصبانیت فرزند خود نشوید.
در تربیت فرزند خود دانستن این مسئله مهم است که، گاهی اوقات بچه ها متوجه می شوند که طغیان خشم راهی موثر برای برآورده کردن نیازهایشان است. اگر کودکی عصبانی شود و والدینش اسباب بازی به او بدهند تا او را ساکت نگه دارد، میآموزد که کج خلقی راهی مؤثر برای زورگویی است. اگرچه ممکن است در کوتاه مدت این که خواسته او را برآورده کنید و او آروم شود راه آسان تری باشد، اما در دراز مدت تسلیم شدن در برابر رفتارهای پرخاشگرانه آنها فقط مشکلات تربیتی را زیاد می کند. در عوض، روی برقراری ارتباط با فرزندتان کار کنید تا او احساس اطمینان بیشتری کند که با آرامش نیازهایش برآورده خواهد شد.
کودک را از عواقب رفتارهای نادرست خود آگاه کنید.
نظم و انضباط مداوم لازم است تا به کودک شما کمک کند بیاموزد که رفتار پرخاشگرانه یا بی احترامی قابل قبول نیست. به طور مثال اگر فرزندتان هنگام عصبانیت چیزی را شکست، از او بخواهید آن را تعمیر کند یا در کارهای خانه کمک کند تا پولی برای تعمیر جمع آوری کند. همچنین شما میتوانید روشهای عذرخواهی کردن را به کودک خود آموزش دهید و او را آگاه کنید که اگر با کسی مثل دوست و همبازی خود با عصبانیت رفتار کند و در آخر عذرخواهی نکند، ممکن است دیگر نتواند با همبازی خود بازی کند.
۱.۱۰. از دیدن فیلم و بازیهای خشونت آمیز پرهیز کنید.
اگر فرزند شما رفتار پرخاشگرانه از خود نشان دهد، قرار دادن او در معرض نمایش های تلویزیونی خشونت آمیز یا بازی های ویدیویی ممکن است مشکل را تشدید کند.
بچه ها از احساس عصبانیت یا طغیان خشم لذت نمی برند. اغلب، آنها به ناتوانی در مدیریت احساسات بزرگ خود واکنش نشان می دهند. کمک به فرزندتان برای یادگیری واکنش مناسب به خشم و سایر احساسات منفی، تأثیر مثبتی بر زندگی او در خانه و مدرسه خواهد داشت.
۱.۱۱. خرید کتاب تربیت کودک و نوجوان در زمینه کنترل خشم
یکی دیگر از راه کارهای آموزش کنترل خشم در کودکان، خواندن کتاب تربیت کودک در این زمینه برای آنها میباشد. برای خرید کتاب کودک شما میتوانید از طریق سایت فروشگاهی شهر کتاب پاسداران در دسته بندی کتاب تربیت کودک، انواع کتابهای کنترل خشم برای کودکان را که میتواند به کودکان از خردسال تا نوجوان کمک کند تا احساسات خشمگینانه را درک کنند، با احساسات طاقتفرسا کنار بیایند و یاد بگیرند که چگونه آرام شوند و خود را به روشهای مناسب ابراز کنند را بیابید. خواندن کتابهای کنترل خشم کودکان برای بچهها راهی عالی برای کمک به آنها برای یادگیری خودتنظیمی و تبدیل شدن به بزرگسالان سالم و بالغ از نظر عاطفی است.
۱.۱۲. پرورش نسلی با هوش هیجانی بالا و روابط سالم
آموزش مدیریت خشم به کودکان یک فرآیند مهم و ضروری است که به آنها کمک میکند تا احساسات خود را به درستی شناسایی و ابراز کنند. این آموزشها نه تنها به کودکان در کنترل هیجانات کمک میکند، بلکه رشد عاطفی، اجتماعی و تحصیلی آنها را تقویت کرده و آنها را برای چالشهای زندگی آمادهتر میسازد.
موفقیت در این فرآیند آموزشی نیازمند صبر والدین، درک متقابل نسبت به احساسات کودک، و استفاده از روشهای عملی و بازیمحور است. با درک ریشههای خشم (چه رشدی، چه محیطی و چه بالینی)، شناسایی دقیق علائم هشداردهنده، و به کارگیری راهکارهای مناسب (از تکنیکهای آرامسازی و تخلیه هیجان تا مهارتهای حل مسئله و ارتباط مؤثر)، میتوان به کودکان کمک کرد تا خشم خود را به شیوهای سازنده مدیریت کنند. این رویکرد جامع، علاوه بر بهبود سلامت روان کودک، به تقویت روابط سالمتر او با خانواده و اجتماع در آینده کمک شایانی خواهد کرد.
در نهایت، پرورش نسلی با هوش هیجانی بالا که قادر به مدیریت سالم خشم خود است، نه تنها به نفع فرد، بلکه به نفع جامعهای سالمتر و آرامتر خواهد بود. این مسئولیت مشترک والدین، مربیان و متخصصان است که با همکاری و استفاده از منابع موجود، این مهارت حیاتی را در کودکان نهادینه سازند.
Last Updated:1404-04-26 21:41:17





