سبد خرید شما در حال حاضر خالی است!
جایزه گوته: تاجگذاری در سرزمین شاعران و فیلسوفان
آلمان را اغلب با مهندسی دقیق، صنعت خودرو و نظم آهنین میشناسیم؛ اما در پسِ این چهرۀ صنعتی، روحی لطیف و عمیق نهفته است که این کشور را به «سرزمین شاعران و اندیشمندان» شهره کرده است. در میان انبوه جوایز ادبی و فرهنگی این سرزمین، یک نام همچون خورشیدی در اروپا میدرخشد: جایزه گوته (Goethe Prize یا Goethepreis der Stadt Frankfurt am Main).
این جایزه که به نام یوهان ولفگانگ فون گوته، بزرگترین چهره ادبیات آلمانی و خالق «فاوست» و «دیوان غربی-شرقی» نامگذاری شده، عالیترین نشان افتخاری است که یک متفکر میتواند در آلمان دریافت کند. جایزه گوته برخلاف جوایزی مانند بوکر یا نوبل که صرفاً بر ادبیات تمرکز دارند، افق دیدی بسیار وسیعتر دارد. این جایزه به کسانی تعلق میگیرد که فعالیتهای خلاقانهشان بازتابدهندهی روح جهانشمول، انساندوست و چندوجهیِ خودِ گوته باشد. از روانکاوی مانند زیگموند فروید تا فیلمسازی چون اینگمار برگمان و شاعری چون آدونیس، همگی در زیر چتر جایزه گوته قرار میگیرند.
این رویداد که در کلیسای تاریخی «پاول» (Paulskirche) در شهر فرانکفورت (زادگاه گوته) برگزار میشود، پیوندی است میان گذشتۀ باشکوه روشنگری و دغدغههای انسان مدرن. در این مقاله، به بررسی تاریخچه، ساختار، برندگان افسانهای و جنجالهای سیاسی پیرامون جایزه گوته خواهیم پرداخت.
میراث فرزند فرانکفورت: تاریخچه جایزه گوته
در سال ۱۹۲۷، شورای شهر فرانکفورت تصمیم گرفت تا بودجهای را برای تأسیس یک جایزه فرهنگی اختصاص دهد. هدف اولیه، گرامیداشت یاد یوهان ولفگانگ فون گوته در زادگاهش بود، اما نه به شیوهای موزهای و خشک. بنیانگذاران میخواستند جایزهای بسازند که «نزدیکی درونی به گوته» را در آثار معاصران جستجو کند.
اولین سالهای جایزه با انتخابهایی جسورانه همراه بود. پس از اهدای اولین جایزه به شاعر نمادگرا «اشتفان گئورگه» (۱۹۲۷) و سپس انساندوست بزرگ «آلبرت شوایتزر» (۱۹۲۸)، هیئت داوران در سال ۱۹۳۰ دست به انتخابی زد که لرزه بر اندام محافظهکاران انداخت: زیگموند فروید!
اهدای جایزه به فروید، بنیانگذارِ یهودیِ روانکاوی که نظریاتش درباره جنسیت و ناخودآگاه در آن زمان تابو محسوب میشد، بیانیهای محکم از سوی فرانکفورت بود که نشان میداد این جایزه قرار است پرچمدار مدرنیته و علم باشد، نه سنتگرایی کورکورانه.
سالهای سیاه: جایزه در اسارت صلیب شکسته (۱۹۳۳-۱۹۴۵)
با به قدرت رسیدن حزب نازی در سال ۱۹۳۳، استقلال جایزه گوته نابود شد. نازیها به شدت به نمادهای ملی آلمان نیاز داشتند و «گوته» بهترین ابزار برای تبلیغات آنها بود. آنها تلاش کردند چهرهی جهانوطن و انساندوست گوته را پاک کنند و از او تصویری به عنوان یک «ناسیونالیست آلمانی» بسازند.
در این دوران، یهودیان، دگراندیشان و منتقدان رژیم از دایره نامزدها حذف شدند. جایزه به نویسندگانی داده شد که یا عضو حزب نازی بودند و یا با سکوت خود، با رژیم همدستی میکردند (نویسندگان سبک «خون و خاک»).
برای مثال، در سال ۱۹۳۳ جایزه به «هرمان اشتِیر» (Hermann Stehr) داده شد که مورد تایید نازیها بود. اعتبار بینالمللی جایزه در این ۱۲ سال به شدت آسیب دید و به یک ابزار پروپاگاندای داخلی تبدیل شد.
ققنوس از خاکستر: بازسازی اخلاقی و تغییر ساختار (۱۹۴۶-۱۹۴۹)
با پایان جنگ جهانی دوم و شکست آلمان، شهر فرانکفورت (که خود ویرانهای بیش نبود) تلاش کرد تا آبروی از دست رفتهی فرهنگی را بازیابد. اولین جایزه پس از جنگ به «هرمان هسه» اهدا شد. هسه که سالها در سوئیس در تبعید خودخواسته زندگی میکرد و مخالف جنگ بود، بهترین گزینه برای نشان دادن «آلمانِ جدید و صلحطلب» بود.
مهمترین لحظه در تاریخ جایزه گوته در سال ۱۹۴۹ (دویستمین سالگرد تولد گوته) رقم خورد. هیئت داوران از «توماس مان»، نویسنده بزرگ و تبعیدی که صدای وجدان آلمان در دوران نازیها بود، دعوت کرد تا جایزه را بپذیرد. بازگشت مان به آلمان برای دریافت این جایزه، نمادی قدرتمند از آشتی و بازگشت فرهنگ اصیل آلمانی به خانه بود.
از سالانه به سه سالانه: استراتژیِ اعتبار (۱۹۵۲ تاکنون)
تا سال ۱۹۴۹، جایزه تقریباً هر سال اهدا میشد. اما مسئولان فرهنگی فرانکفورت متوجه شدند که اگر بخواهند این جایزه را در سطح «نوبل» نگه دارند و از روزمرگی و انتخابهای عجولانه جلوگیری کنند، باید فاصله زمانی آن را افزایش دهند.
بنابراین، تصمیم گرفته شد که جایزه گوته هر سه سال یکبار اهدا شود. این تغییر استراتژیک به داوران اجازه داد تا با دقت و وسواس بیشتری به رصد چهرههای جهانی بپردازند.
این تغییر همچنین باعث شد جایزه گوته از یک رویداد صرفاً ادبی خارج شود و به عرصههای دیگر نظیر معماری (والتر گروپیوس، ۱۹۶۱)، فلسفه انتقادی (تئودور آدورنو، ۱۹۶۳) و سینما (اینگمار برگمان، ۱۹۷۶) گسترش یابد.
قوانین بازی در زمین بزرگان: ساختار و معیارهای داوری
جایزه گوته معیارهایی فراتر از «خوب نوشتن» دارد. هیئت امنای جایزه به دنبال افرادی میگردد که آثارشان دارای «حقیقت و انسانیت» باشد؛ عبارتی که خود گوته در اتوبیوگرافیاش به کار برده است.
- فراتر از ادبیات: اگرچه اکثر برندگان نویسنده هستند، اما جایزه گوته محدودیتی ندارد. دانشمندان، فیلسوفان، موسیقیدانان و کارگردانان نیز واجد شرایط هستند. شرط اصلی این است که اثرِ فرد، به ارتقای فرهنگ بشری کمک کرده باشد.
- مبلغ جایزه: برنده جایزه گوته مبلغ ۵۰,۰۰۰ یورو دریافت میکند. اگرچه این رقم در مقایسه با نوبل یا پلانتا کمتر است، اما ارزش نمادین آن که «شوالیهگریِ فرهنگی» محسوب میشود، با پول قابل سنجش نیست.
- مراسم در کلیسای پاول: مراسم اهدای جایزه گوته در «پاولسکیرشه» برگزار میشود. این مکان برای آلمانیها مقدس است، زیرا اولین پارلمان دموکراتیک آلمان در سال ۱۸۴۸ در آنجا تشکیل شد. دریافت جایزه در این مکان، بارِ سیاسی و دموکراتیک سنگینی به همراه دارد.
- زمانبندی: از آنجا که جایزه هر سه سال یکبار اهدا میشود، هیئت داوران فرصت کافی دارد تا با دقت و وسواس، تأثیرگذارترین چهره جهانی را انتخاب کند.
چه کسی برنده را انتخاب میکند؟
در روند جایزه گوته، خبری از ارسال دستنوشته یا ثبتنام نویسندگان نیست. هیچکس نمیتواند بگوید «من میخواهم نامزد شوم». انتخاب برنده بر عهدهی «هیئت امنا» (Kuratorium) است که شامل شهردار فرانکفورت، رئیس دپارتمان علوم و هنر، رؤسای دانشگاههای معتبر آلمان و نمایندگان آکادمیهای ادبی است. این ساختارِ نخبگانی تضمین میکند که انتخابها بر اساس معیارهای عمیق فرهنگی انجام شود، نه فشارهای بازار.
معیارهای داوری
داوران جایزه گوته به دنبال «بهترین کتاب سال» نیستند. آنها به دنبال «یک عمر فعالیت» (Lifetime Achievement) هستند. معیارهای اصلی عبارتند از:
- جهانشمولی: آیا آثار فرد توانسته از مرزهای ملی فراتر رود؟ (همان مفهوم Weltliteratur یا ادبیات جهانی که گوته عاشقش بود).
- انسانیت: آیا فرد در آثارش به کرامت انسانی و صلح متعهد بوده است؟
- خلاقیت: آیا نوآوری و جسارت در کارنامه فرد دیده میشود؟
تالار مشاهیر: وقتی فروید، برگمان و هسه کنار هم میایستند
فهرست برندگان جایزه گوته شبیه به فهرست ستارگان تاریخ اندیشه و بشریت است. بیایید با برخی از برجستهترینِ آنها آشنا شویم:
آلبرت شوایتزر (۱۹۲۸) – پزشکِ فیلسوف
در دومین سال اهدای جایزه، داوران انتخابی کردند که مسیر آیندهی جایزه گوته را مشخص کرد. آلبرت شوایتزر، پزشک، فیلسوف، موسیقیدان و مبلغ مذهبی، برنده این جایزه شد. او که زندگی راحت در اروپا را رها کرده بود تا در آفریقا بیمارستان بسازد، نماد عملیِ انسانی دوستی یا اومانیسمِ گوته بود. داوران او را نه فقط برای نوشتههایش، بلکه برای تبدیل کردنِ فلسفه به «عمل» و مفهوم کلیدی «احترام به زندگی» ستودند.
زیگموند فروید (۱۹۳۰) – کاشفِ ناخودآگاه
یکی از جسورانهترین انتخابهای تاریخ جایزه گوته، اهدای آن به پدر علم روانکاوی، زیگموند فروید بود. در آن زمان، محافل علمی هنوز با شک به فروید نگاه میکردند. اما داورانِ هوشمندِ فرانکفورت تشخیص دادند که قدرتِ قلم و نثرِ مسحورکنندهی فروید در تشریح پیچیدگیهای روان انسان، او را همسنگِ نویسندگان بزرگ قرار میدهد. فروید که جایزه نوبل پزشکی را نبرده بود، جایزه گوته را «اوجِ به رسمیت شناخته شدن» زندگی حرفهای خود میدانست و آن را تاییدی بر ارزش ادبی آثارش تلقی کرد.
هرمان هسه (۱۹۴۶) – عارفِ سرگردان
هسه که آثارش (مانند سیدارتها و گرگ بیابان) سرشار از جستجوی معنا و معنویت است، در ویرانههای پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۴۶) برنده جایزه گوته شد. انتخاب او پیامی سیاسی و فرهنگی داشت: بازگشت به ارزشهای انسانی و صلحطلبانه در آلمانی که تازه از کابوس نازیسم بیدار شده بود. هسه مانند گوته، شیفتۀ حکمت شرق بود و این جایزه، تقدیر از تلاش او برای پیوند دادن خردِ شرق و غرب بود.
توماس مان (۱۹۴۹) – صدای وجدانِ آلمان
سال ۱۹۴۹ سالی بود که آلمان رسماً به دو پاره (شرقی و غربی) تقسیم شد. در اقدامی نمادین و تاریخی، توماس مان (خالق کوه جادو) برنده جایزه گوته شد. اهمیت ماجرا این بود که او در یک هفته، هم جایزه فرانکفورت (آلمان غربی) و هم جایزه وایمار (آلمان شرقی) را دریافت کرد. او تنها کسی بود که توانست با اعتبارِ ادبیاش، برای لحظهای سیاست را به زانو درآورد و وحدت فرهنگی آلمان را یادآوری کند.
اینگمار برگمان (۱۹۷۶) – شاعرِ تصاویر
سال ۱۹۷۶، جایزه گوته سنتشکنی کرد و به جای یک نویسنده، به کارگردان افسانهای سوئد، اینگمار برگمان اهدا شد. داوران اعلام کردند که فیلمهای برگمان (مانند مهر هفتم و توتفرنگیهای وحشی) با پرسشهای بنیادین درباره مرگ، خدا و تنهایی دستوپنج نرم میکنند؛ دقیقاً همان سوالاتی که گوته در تراژدی فاوست مطرح کرده بود. این انتخاب نشان داد که سینما نیز میتواند شکلی والا از ادبیات باشد.
عاموس عوز (۲۰۰۵) – راویِ عشق و تاریکی
عاموس عوز، نویسنده اسرائیلی و یکی از پیشگامان جنبش صلحطلبی، در سال ۲۰۰۵ برنده جایزه گوته شد. آثار او (مانند قصه عشق و تاریکی) که به بررسی ریشههای تعصب، خشونت و رنجهای بشری میپردازد، دقیقاً با معیارهای اخلاقی جایزه همخوانی داشت. داوران او را به خاطر نثرِ شاعرانه و شجاعتِ اخلاقیاش در نقدِ سیاستهای افراطی و تلاش برای گفتگو ستودند.
پینا باوش (۲۰۰۸) – زبانِ بدن
انتخاب پینا باوش، طراح رقص و کارگردان تئاتر آلمانی، شاید آوانگاردترین تصمیم داوران بود. آنها معتقد بودند که “تئاترِ رقصِ” باوش، با عبور از کلمات و استفاده از زبان بدن، توانسته عمیقترین احساسات انسانی را بیان کند و روح دراماتیک آثار گوته را در صحنههای مدرن زنده کند.
آدونیس (۲۰۱۱) – میراثدارِ حافظ
علی احمد سعید اسبر، مشهور به «آدونیس»، شاعر بزرگ سوری و اولین نویسنده عربزبانی بود که موفق به دریافت جایزه گوته شد. این انتخاب، ادای دینی آشکار به علاقه خودِ گوته به ادبیات شرق و اسلام (بهویژه حافظ شیرازی) بود. آدونیس با نقدِ سنت و تلاش برای نوسازی اندیشه عربی، نمادی از روشنفکریِ جهانی محسوب میشد.
جنجالها و سایههای تردید بر فراز فرانکفورت
مانند هر جایزه بزرگ دیگری، جایزه گوته نیز از طوفانهای سیاسی در امان نبوده است. دو مورد از بزرگترین جنجالهای تاریخ این جایزه عبارتند از:
پرونده ارنست یونگر (۱۹۸۲): ناسیونالیسم زیر ذرهبین
در سال ۱۹۸۲، اعلام شد که جایزه گوته به «ارنست یونگر»، نویسنده و فیلسوف برجسته آلمانی تعلق میگیرد. یونگر به خاطر نوشتههایش در ستایش جنگ و ملیگرایی در دوران جوانی، چهرهای بحثبرانگیز بود. احزاب چپ و سبزهای آلمان به شدت اعتراض کردند و مراسم اهدای جایزه با تظاهرات خیابانی همراه شد. مخالفان معتقد بودند که افکار یونگر با روح انساندوست گوته در تضاد است، اما موافقان بر کیفیت ادبی بینظیر آثار او تأکید داشتند.
جنجال آدونیس (۲۰۱۱): دموکراسی یا دیکتاتوری؟
زمانی که آدونیس به عنوان برنده جایزه گوته معرفی شد، بحثهای داغی درگرفت. برخی منتقدان او را متهم کردند که موضعگیریهای سیاسی روشنی علیه دیکتاتوریهای منطقه خاورمیانه نداشته و نظراتش درباره اسرائیل بحثبرانگیز است. در آن زمان، سوریه درگیر آغاز جنگ داخلی بود. منتقدان آدونیس را متهم کردند که با وجود زندگی در پاریس، موضعگیری شفاف و محکمی علیه جنایات رژیم سوری نداشته است. «نوید کرمانی»، نویسنده برجسته ایرانی-آلمانی، در اعتراض به این انتخاب، سخنرانی برنامهریزی شدهاش را لغو کرد. این ماجرا نشان داد که جایزه گوته چقدر زیر ذرهبینِ اخلاقیاتِ سیاسی قرار دارد.
تفاوت جایزه گوته با جایزه گئورگ بوشنر
یک اشتباه رایج، خلط کردن جایزه گوته با «جایزه گئورگ بوشنر» (Georg Büchner Prize) است.
- جایزه گئورگ بوشنر: معتبرترین جایزه ادبی آلمان است که توسط آکادمی زبان و ادبیات آلمان اهدا میشود و فقط به نویسندگانی تعلق میگیرد که به زبان آلمانی مینویسند.
- جایزه گوته: جایزهای فرهنگی و بینالمللی است. نیازی نیست نویسنده به آلمانی بنویسد (آثار ترجمه شده پذیرفته میشوند) و حتی نیازی نیست حتماً نویسنده باشد (مثل فروید یا برگمان). جایزه گوته افق جهانیتری دارد.
نتیجهگیری: نگهبانان آتشِ خرد
در دنیایی که مرزهای فرهنگی هر روز کمرنگتر میشوند و در عین حال دیوارهای تعصب بلندتر، جایزه گوته نقشی حیاتی ایفا میکند. این جایزه یادآوری میکند که فرهنگ بشری یک کلیت واحد است؛ همانطور که گوته باور داشت «ادبیات جهان» (Weltliteratur) فراتر از مرزهای ملی است.
بردن جایزه گوته یعنی ورود به پانتئونی از متفکران که مسیر تاریخ اندیشه را تغییر دادهاند. این جایزه به ما میگوید که در هیاهوی جنگها و بازارها، هنوز هم «کلمه» و «اندیشه» قدرتمندترین سلاح برای تغییر جهان هستند. هر سه سال یکبار، نگاه جهان به فرانکفورت دوخته میشود تا ببیند چه کسی مشعلِ روشنگری را از دستان گوته تحویل میگیرد.
سوالات متداول درباره جایزه گوته
۱) مبلغ جایزه گوته چقدر است؟
مبلغ نقدی این جایزه در حال حاضر ۵۰,۰۰۰ یورو است. اگرچه این رقم در مقایسه با نوبل یا پلانتا کمتر است، اما اعتبار نمادین و فرهنگی آن در اروپا و جهان بسیار بالاست و دریافت آن تاییدیهای بر جایگاه والای روشنفکری فرد است.
۲) آیا نویسندگان ایرانی میتوانند برنده جایزه گوته شوند؟
بله، هیچ محدودیتی از نظر ملیت برای دریافت جایزه گوته وجود ندارد. معیار اصلی، کیفیت آثار و همسویی با ارزشهای انسانی و ادبیِ گوته است. با توجه به علاقه تاریخی گوته به فرهنگ ایران، همیشه پتانسیل توجه به نویسندگان ایرانی وجود دارد.
۳) تفاوت جایزه گوته با «مدال گوته» چیست؟
این دو اغلب اشتباه گرفته میشوند:
- جایزه گوته (Goethe Prize): توسط شهر فرانکفورت به افراد برجسته (برای یک عمر دستاورد) اهدا میشود و جایزه نقدی دارد.
- مدال گوته (Goethe Medal): توسط «انستیتو گوته» (سازمان فرهنگی آلمان در خارج از کشور) به خارجیهایی اهدا میشود که در ترویج زبان و فرهنگ آلمانی کوشیدهاند. این مدال جایزه نقدی ندارد.
۴) این جایزه هر چند وقت یکبار اهدا میشود؟
از زمان تأسیس تا سال ۱۹۴۹ سالانه بود، اما از سال ۱۹۵۲ تاکنون به صورت سه سالانه (هر سه سال یکبار) اهدا میشود تا بر ارزش و اهمیت هر انتخاب افزوده شود. آخرین دوره آن در سال ۲۰۲۳ برگزار شد.
۵) آخرین برنده جایزه گوته چه کسی بوده است؟
در سال ۲۰۲۳، این جایزه به «باربارا هونیکمان» (Barbara Honigmann)، نویسنده و نقاش آلمانی-یهودی تعلق گرفت. او که بیشتر عمرش را در فرانسه گذرانده، به خاطر نثری که تاریخ، هویت یهودی و زندگی شخصی را با ظرافت ترکیب میکند، ستایش شد.
