سبد خرید شما در حال حاضر خالی است!
جایزه گنکور: بزرگداشتی باعظمت و باقدمت
زمانی که برگهای پاییزی قلب شهرِ پاریس را با رنگهای کهربایی و طلایی پوشاندهاند، محافل ادبی فرانسه و سراسر دنیا به انتظاری خاموش نشستهاند. زمانی از سال که حال و هوای شهر آکنده شده است از حدس و گمان، پیشبینیهای دور از ذهن و بحثهای داغ در کافهها، کتابفروشیها و سالنها. این انتظار تنها برای یک جایزۀ ادبیست: «جایزه گنکور»، معتبرترین و خواستنیترین جایزه ادبی در جهان فرانسوی زبانان.
جایزه گنکور، نامی که با سنجۀ تاریخ و نوید جاودانگی آزموده شده، یک پدیده فرهنگی است. از زمان آغاز به کارش در سال ۱۹۰۳، این جایزه داور برتری در ادبیات دنیا بوده است؛ مانند چراغی که بر آثاری میدرخشد و ذات حقیقی فرهنگ و ادبیات فرانسه را تعریف و منعکس میکند.
گرفتن جایزۀ گنکور رویای هر رماننویس فرانسویزبان است؛ چرا که برنده شدن جایزه گنکور به منزلۀ حک شدن ابدیِ نام نویسنده در تاریخ ادبیات دنیاست. هر سال که میگذرد، جایزه گنکور فقط به یک اثر جدید افتخار نمیکند بلکه قدرت کلمات برای به حرکت درآوردن، تحریک احساسات و تجلیل از وضعیت انسانی را دوباره تأیید میکند.
طلوع جایزۀ گنکور: وصیتی برای آیندگان
چه چیزی در مورد این جایزۀ صدساله وجود دارد که ذهن و روان خوانندگان و نویسندگان را مسحور خود کرده است؟ آیا این تاثیر میراث برادران گنکور، ادمون و ژول، است که زندگی خود را وقف هنر و ثروت خود را، در راه تثبیت دستاوردهای ادبی وقف کردند؟ یا آیا تاثیر جایزۀ گنکور در قدرت دگرگونکنندهای است که در اختیار دارد و میتواند نویسندگان گمنام را در کانون توجه قرار دهد و به آنها شهرتی بدهد که فقط در خوابهایشان آن را دیدهاند؟
پاسخ این سوالات در کلافی از داستانهایی نهفته است که جایزه گنکور در طول سالها بافته است. تاریخچۀ این جایزه روایتی سرشار از پیروزیها، دلشکستگیها و جنجالهاست – که این وقایع، گواهی است بر روح همیشهدرجریانِ داستانسرایی. جایزۀ گنکور آینهای است برای بازتابِ چشماندازهای در حال توسعۀ جامعۀ فرانسه و اغلب، به میدان جنگی برای بحثهای ایدئولوژیک و بستری برای بیان هنرهای مدرن تبدیل میشود.
بنیادهای جایزه گنکور را میتوان در پیوند عمیق بین دو برادر ردیابی کرد. هر دوی آنها از نویسندگان و منتقدان هنری برجستۀ فرانسه بودند که اشتیاق به ادبیات و هنر، موجب هرچه متحدتر شدن آنها شد. دیدگاه مشترک آنها ارتقاء و تجلیل از نثر ادبی بود- و این بینشی بود که پایه و اساس چیزی که معتبرترین جایزۀ ادبی در جهان فرانسویزبان نامیده میشود را، ایجاد کرد.
در سال 1867 بود که بذر جایزه گنکور کاشته شد، اما تنها پس از مرگ ادموند گنکور این نهال به بار نشست. در واقع، منشأ جایزۀ گنکور را میتوان به آخرین وصیتنامه ادمون گنکور که در سال 1892 نوشته شد، جستجو کرد. او در اقدامی سخاوتمندانه و جاودانه، وصیت کرد که دارایی خود را برای تأسیس آکادمی گنکور (انجمنی ادبی که وظیفه انتخاب برنده جایزه را بر عهده دارد) وقف کرده است. اولین جایزه در سال 1903 اعطا شد و از آن زمان تاکنون، این سنت ادبی با فداکاری تزلزلناپذیری حفظ شده است.
جایزهای که از ارزش مادی فراتر رفت
در ابتدا، جایزه گنکور شامل یک جایزه نقدی قابلتوجه بود. این جایزه با هدف اعطای حمایت مالی به نویسندگان با استعداد، آنها را قادر میساخت تا خود را وقف هنر نویسندگی کنند. با این حال و با گذشت سالها، جنبۀ مالی جایزه نمادین شد. ارزش مادی این جایزه اکنون تنها 10 یورو است. این مقدار بازتابی از مبلغی است که برای اولینبار در سال 1903 به نویسندگان اهدا شد!
اما جایزه گنکور در نهایت، به سر حدِ نهاییِ افتخارات ادبی در میان نویسندگان فرانسوی تبدیل شد: هدفی که باید آرزو داشت و رویایی که باید محقق شود. جایزۀ گنکور این قدرت را دارد که موفقیتهای کوچک را به پدیدههای بینالمللی تبدیل کند و به نویسندگان این اطمینان را بدهد که برای نسلهای آینده، جایگاهی در قلب و ذهن خوانندگان خواهند داشت. افتخار ادبی جایزۀ گنکور تا حدی بالاست که تمام نامزدین و برندگان آن، به شهرتی جهانی میرسند و آمار فروش آثار آنها، با سرعتی باور نکردنی در سراسر دنیا بالا میرود.
در طول تاریخ خود، جایزه گنکور تقریباً به طور انحصاری، به استثنای چند مورد، به رمانها اعطا شده است. این جایزه برای گریز از معیارهای مورد علاقۀ افراد آکادمیکِ آن زمان تکامل یافت و در ابتدا، رمانهای طبیعتگرایانه (ناتورالیستی) را متمایز میکرد. امروزه، جایزه گنکور به طور سالانه اعطا می شود و جوایز دیگری را نیز برای آثاری همچون شعر و بیوگرافی نیز شامل میشود.
نگهبانان جایزه: پروسه انتخاب برندۀ جایزۀ گنکور
روند انتخاب برای جایزه گنکور دقیق و سختگیرانه است. این روند تضمینکنندۀ شایستگی هرچه بهتر نامزدین و برندۀ نهایی است. ماجرای داوریِ جایزۀ گنکور با ارسال آثار منتخب از سوی نویسندگان فرانسویزبان آغاز میشود که توسط یک ناشر فرانسوی زبان منتشر شده و در کتابفروشیهای این کشور، توزیع یافتهاند. اولین قدم مهم برای هر نویسنده امید به این موضوع است که آثار داستانی خود را، قبل از هفتم سپتامبر سال مورد نظر برای هر یک از اعضای هیئت داوران ارسال کند.
یک محکِ سه مرحلهای!
انتخاب برندۀ جایزۀ گنکور به سه مرحله تقسیم میشود که هر مرحله، رقابتیتر از مرحله قبل است. در ابتدا، پانزده فینالیست انتخاب میشوند که نشاندهندۀ مجموعه متنوعی از صداها و سبکهای ادبی هستند. این فهرست سپس به هشت، و در نهایت، به فهرستی کوتاه از چهار اثر برجسته کاهش مییابد. این مراحل مابین اوایل سپتامبر و اواخر اکتبر انجام میشود و در اوایل نوامبر به اوج خود میرسد.
روند رایگیری
روند رایگیری نیز به اندازه خود جایزه منحصر به فرد است. هیئت داوران هرساله در رستوران سرشناس «دروآن» (Drouant) جمع میشوند تا برندۀ جایزه گنکور را مشخص کنند. طی ده دور، برای انتخاب برنده جایزه، نیاز به رای مثبت و شفاهی تمام داوران است. در صورت عدم توافق، اکثریت نسبی از دور یازدهم تا سیزدهم کافی خواهد بود. در صورت تساوی، رای رئیسِ آکادمی گنکور در دور چهاردهم دو برابر محسوب میشود.
معیارها: تخیل، ابتکار و غنای نثر
معیار همیشگیِ جایزه گنکور روشن و در عین حال عمیق است: این جایزه به «بهترین و خلاقانهترین اثر منثورِ سال» تعلق میگیرد؛ تجلیلی برای نوآوری در روایت، استعداد در خلق سبکهای نوین ادبی و نگاه عمیق به موضوعات بشری. اثری برنده خواهد شد که تخیل را مجذوب خود میکند، عقل را به چالش میکشد و از نظر احساسی، خوانندگان با آن به یک همبستگی میرسد.
از رومن گاری تا جایزۀ فمینا: حواشیِ جایزۀ گنکور
جایزه گنکور همیشه در مرکز بحثهای فرهنگی نیز بوده است. این جایزه هم به خاطر نقشش در ترویج نوشتارهای نوآورانه مورد تحسین قرار گرفته و هم به دلیل عدم ارتباط با مسائل معاصر مورد انتقاد قرار گرفته است. این جایزه کانونی برای بحث در مورد بازنمایی صداهای به حاشیه رانده شده در ادبیات و مسئولیت نهادهای ادبی برای پرورش تنوع و فراگیری بوده است. جایزه گنکور بدون جنجالهای متعدد نیز نبوده است. این جایزه به دلایل مختلفی از فرآیند انتخاب گرفته تا انواع آثار منتخب آن، مورد انتقاد قرار گرفته است. برخی از ماجراهای پرحاشیۀ این جایزه را با هم بخوانیم:
رومن گاری و جایزۀ گنکور: داستان یک فریب ادبی
دنیای ادبی با بحث و جدل غریبه نیست، اما تعداد کمی از آنها به اندازۀ ماجرای رومن گاری با جایزۀ گنکور موجب بحث و جدل شدهاند. رومن گاری، مردی با استعدادها و هویتهای فراوان، به کانون یکی از جذابترین جنجالها در تاریخ این جایزه ادبی تبدیل شده است.
رومن گاری با نام اصلی «رومن کاسیو»، قهرمان جنگ، دیپلمات و نویسندهای پرکار بود. او اولین جایزه گنکور خود را در سال 1956 برای رمان «ریشههای آسمان» دریافت کرد. این بُرد به خودی خود یک دستاورد بسیار قابلتوجه بود، اما آنچه در پی این برد شیرین آمد، گاری را در جایگاه بدنامترین نویسندگان تاریخ ادبیات ثبت کرد.
داستان در سال 1975 آغاز شد؛ رمانی با عنوان «زندگی در پیشرو»، نوشته امیل آژار، جایزۀ گنکور را دریافت کرد. جامعۀ ادبی این موفقیت بزرگ امیل آژار را جشن میگرفت، بدون اینکه بدانند امیل آژار در واقع نام مستعار رومن گاری است! و این در حالی بود که بنابر قوانین جایزۀ گنکور، هر نویسنده تنها یکبار در طول زندگی خود میتواند برندۀ این جایزه شود.
جذابیت این ماجرا در این است که این افشاگری بزرگ، تنها پس از مرگ گاری و طی نوشتههای برجای مانده از او صورت گرفت! در واقع تا زمان مرگ این نویسنده ( یا به عبارتی، مرگ خودخواستۀ این نویسندۀ پرحاشیه)، کسی از این فریب خبردار نبود!
دلایل گری برای پذیرفتن شخصیت آژار پیچیده بود. برخی حدس میزنند که این نقدی بود از سوی گاری بر نهادهای ادبی- راهی برای نشان دادن اینکه کیفیت یک اثر بدون توجه به نامی که به آن چسبیده بود، قابل تشخیص است. دیگران پیشنهاد کردهاند که این آزمونی از سوی گاری بود برای سنجش مرزهای آزادی ادبی که به گاری اجازه میداد بدون سنگینی موفقیتهای قبلی خود، به نویسندگی ادامه دهد.
افشای این فریب بزرگ موجی از شوک را در دنیای ادبی کرد. هیئت داوران جایزه گنکور فریب خورده بودند و نهادهای ادبی باید با پیامدهای اقدامات گاری دستوپنجه نرم میکرند. علیرغم اختلاف نظرها، میراث گاری به عنوان یک نویسنده دست نخورده باقی مانده است. مجموعه آثار او همچنان به دلیل عمق و نوآوری آنها، مورد تحسین قرار میگیرد. در نهایت، بحث و جدل پیرامون برنده شدن دوبارۀ او در جایزه گنکور، تنها بر شهرت شخصیت ادبی او افزوده است- هر چند یک شهرت برآمده از فریب و دروغ!
انتخاب فرانسیس نودلمن
بحث و جدل در مورد گنجاندن «فرانسیس نودلمن» در فهرست نهایی جایزه گنکور ریشه در نگرانیهای اخلاقی دارد. در سال 2021، خاطرات نودلمن با عنوان «فرزندان کادیلاک» در فهرست نهایی این جایزه قرار گرفت که منجر به اتهام تضاد منافع شد؛ زیرا او شریک «کامیل لورن»، یکی از اعضای هیئت داوران گنکور بود.
این موضوع زمانی تشدید شد که لورن پس از نامزد شدن اثر یک رقیب دیگر، «کارت پستال» اثر «آن برست»، نقدی کوبنده نوشت. این اقدام به عنوان نقض قوانین گنکور تلقی شد که عموماً از اعضای هیئت منصفه انتظار دارند که بیطرف بمانند و نظرات خود را در مورد آثار نامزد شده به صورت علنی بیان نکنند.
آکادمی گنکور از تصمیم برای گنجاندن کتاب نودلمن دفاع کرد و اظهار داشت که این رابطه دلیلی برای جریمه کردن یک کتاب خوب نیست. آنها تصریح کردند که رایگیری در میان اعضای هیئت منصفه صورت گرفته است. این رویداد تعادل ظریفی را که جوایز ادبی باید بین شناخت استعدادها و پرهیز از هرگونه تعصبی رعایت کنند را، برجسته کرد.
تولد جایزۀ فمینا در پاسخ به جایزۀ گنکور
ایجاد جایزۀ فمینا در سال 1904، پاسخی مستقیم به مناقشات پیرامون جایزه گنکور به ویژه در مورد تعصب جنسیتی و مرد بودن تمام داوران این جایزه بود. از زمان آغاز به کار جایزه گنکور در سال 1903، نویسندگان زن احساس میکردند که آثارشان هنگام رقابت برای جوایز ادبی بزرگ فرانسه در وضعیت نامناسبی قرار دارند. این احساس توسط آمار تاریخی، نشان میداد که درصد بسیار کمی از زنان جایزه گنکور را دریافت کردهاند.
جایزۀ فمینا توسط 22 نویسنده برای مجله یک مجلۀ فرانسویزبان با هدف جبران این نابرابری تأسیس شد. این جایزه هر سال توسط هیئت داوری منحصراً متشکل از زنان تعیین میشود. این جایزه به آثار فرانسوی زبانی که به نثر یا منظوم نوشتهاند، از سوی نویسندگان زنان یا نویسندگان مرد، اهدا میشود.
علیرغم تلاشهای جایزۀ فمینا در ارائه جایگزینی فراگیرتر برای جایزۀ گنکور، این جایزه تنها در 38 درصد مواقع به زنان اعطا شده است. این واقعیت نشان میدهد حتی این جایزه برای غلبه کامل بر تعصب جنسیتی رایج در دنیای ادبی کافی نبوده است.
برندگان مطرح جایزۀ گنکور
برخی از مشهورترین و مهمترین برندگان جایزه بزرگ گنکور از ابتدا تاکنون عبارتند از:
مارسل پروست برندۀ سال ۱۹۱۹
مارسل پروست در دسامبر 1919 جایزه گنکور را دریافت کرد. او هفدهمین دریافتکنندۀ این جایزه است و جایزه را، برای شاهکار عظیماش «در جستجوی زمان ازدسترفته» دریافت کرد. انتشارات مشهور «گالیمار»، با برگزاری نمایشگاهها و گفتوگوهای مختلف، در طول سال از این رویداد یاد کرد.
آندره مالرو برندۀ سال ۱۹۳۳
آندره مالرو در سال 1933 جایزه گنکور را دریافت کرد. اثر برنده او، «سرنوشت بشر» در «شانگهای» در جریان قیام کمونیستی 1927 می گذرد و به مبارزات، معضلات وجودی بشر و آشفتگیهای سیاسی آن زمان میپردازد.
سیمون دوبووار برندۀ سال ۱۹۵۴
در سال 1954، سیمون دوبووار جایزۀ گنکور را برای رمان «ماندارنها» دریافت کرد. این رمان کلیدی زندگی گروهی از روشنفکران فرانسوی پس از جنگ جهانی دوم را بررسی میکند و نقش و تأثیر روشنفکران را در چشمانداز سیاسی آن زمان منعکس میکند.
میشل تورنیه برندۀ سال ۱۹۷۰
رمان «ارل شاه» از میشل تورنیه، جایزه گنکور را در سال 1970 برای او به ارمغان آورد. این رمان تجسم مجددی از داستانهای اساطیری است و مضامین وسواس و از دست دادن بیگناهی را بررسی میکاود.
پاتریک مودیانو برندۀ سال ۱۹۷۸
رمان «خیابان بوتیکهای خاموش» از پاتریک مودیانو در سال 1978 جایزه گنکور را از آن خود کرد. این رمان به موضوعاتی همچون خاطرات، هویت و جستجوی حقیقت میپرازد. مودیانو در سال 2014 موفق به دریافت جایزۀ نوبل ادبیات نیز شد.
مارگریت دوراس برندۀ سال ۱۹۸۴
در سال 1984، مارگریت دوراس برای رمان «عاشق» موفق به اخذ جایزۀ گنکور شد. این رمان روایت نیمه اتوبیوگرافیک (خودزندگینامه) و داستانی عاشقانه از یک دختر جوان با یک مرد ثروتمند چینی است که در ویتنام استعماری بازگو میشود.
طاهر بن جلون برندۀ سال ۱۹۸۷
طاهر بن جلون در سال 1987 جایزه گنکور را برای رمان «شب مقدس» برد. این رمان ادامه داستانِ قهرمان رمان قبلی او، «کودک شنی» میباشد. از جمله آثار او میتوان به «تادیب»، «مرگ نور» و «عسل و حنضل» اشاره کرد.
میشل ولبک برندۀ سال ۲۰۱۰
میشل ولبک (اوئلبک) یکی از بحثبرانگیزترین و پرفروشترین نویسندگان ادبیات اخیر فرانسه است. در سال 2010 او جایزۀ گنکور را برای رمان جذاب «نقشه و قلمرو» تصاحب کرد. این رمان روایت طنزی است از سفر یک هنرمند در دوران معاصر.
لیلا سلیمانی برندۀ سال ۲۰۱۶
در سال 2016، لیلا سلیمانی جایزه گنکور را برای رمان خود «ترانۀ شیرین (یا با ترجمهای دیگر، لالایی)» دریافت کرد. این کتاب یک رمان هیجانانگیز و روانشناختی است که به پیچیدگیهای رابطۀ یک پرستار بچه با خانوادۀ آن کودک میپردازد.
اروه لوته لیه برندۀ سال ۲۰۲۰
اروه لوته لیه از جمله جدیدترین نویسندگان برندۀ جایزه گنکور است. او در سال 2020 جایزه گنکور را برای رمان «آنومالی (یا ناهنجاری)» دریافت کرد. این کتاب اثری تخیلی در ژانر «ادبیات گمانهزن» است که با مفهوم زندگیها و واقعیتهای موازی بازی میکند.
ژان باتیست آندرهآ در سال ۲۰۲۳
در سال ۲۰۲۳، جایزه گنکور به ژان باتیست آندرآ برای رمان «نگاهبان او» «Veiller sur elle» اهدا شد. این رمان که چهارمین اثر نویسنده است، یک حماسۀ گسترده و دلنشین در بستر تاریخ ایتالیای قرن بیستم، از ظهور فاشیسم تا سالهای پس از جنگ، به شمار میرود.
کمال داوود در سال ۲۰۲۴
جایزه گنکور سال ۲۰۲۴ به نویسنده و روزنامهنگار سرشناس الجزایری، کمال داوود، برای رمان «Houris» (حوریها) تعلق گرفت. «حوریها» روایتی جسورانه و چالشبرانگیز است که از خلال داستان یک شخصیت اصلی، تاریخ معاصر الجزایر و تقابل سنت و مدرنیته را به تصویر میکشد.
نتیجهگیری: چراغی که خاموش نمیشود
جایزه گنکور بیش از یک جایزۀ ادبی صرف است؛ این جایزه یک پدیدۀ فرهنگی و نبض تپندۀ ادبیات فرانسه است. از پروست تا دوبووار، از رومن گاری تا برندگان اخیر چون ژان-باتیست آندرآ و کامل داوود، این جایزه همواره آینهای در برابر تحولات جامعه، هنر و اندیشه بوده است. با وجود تمام جنجالها، نقدها و رقابتها، گنکور همچنان قدرت خود را در جاودانه کردن نام نویسندگان و شکل دادن به مسیر ادبیات حفظ کرده است.
هر پاییز، زمانی که نام برندۀ جدید در رستوران «دروآن» اعلام میشود، دنیای ادبیات نفس خود را در سینه حبس میکند، نه فقط برای شناختن یک کتاب خوب، بلکه برای دیدن اینکه کدام داستان جدید قرار است به تاریخ سپرده شود و کدام صدا، چراغ راه نسلهای آینده خواهد بود. داستان گنکور، داستان خود ادبیات است: همواره در حال تحول، گاهی بحثبرانگیز، اما همیشه ضروری و ماندگار.
