تجلیات ناخودآگاه در امر روزمره
۱. رویاها: شاهراهی به ناخودآگاه
فروید، رویاها را “شاهراهی به ناخودآگاه” میدانست. رویاها محصول فعالیت ذهنی در زمان خواب هستند و در ظاهر، مجموعهای از تصاویر و وقایع نامنطق به نظر میرسند. اما با نگاهی روانکاوانه، درمییابیم که رویاها بازتابی نمادین از امیال، آرزوها و تعارضات درونی ما هستند که به دلیل سانسور خودآگاه، به شکلی غیرمستقیم و سمبولیک بروز پیدا میکنند.
برای درک بهتر این موضوع، بیایید به یک مثال ساده اشاره کنیم. فرض کنید خواب میبینید که در حال دویدن در یک جنگل تاریک هستید و از چیزی فرار میکنید. با تحلیل روانکاوانه، میتوان این خواب را نمادی از ترس و اضطرابی دانست که فرد به صورت خودآگاه از آن آگاه نیست. جنگل تاریک میتواند نماد ناشناختهها و ابهامات درونی باشد و فرار کردن، نشاندهندهی تلاش برای رهایی از این ترس و اضطراب.
البته، تفسیر رویا امری تخصصی است و نیازمند دانش و تجربهی تحلیلگر روانکاوی است. اما با در نظر گرفتن نمادها و نشانههای شخصی، میتوان تا حدودی به لایههای پنهان رویاها پی برد.
۲. لغزشهای زبانی: لو رفتن ناخواسته
لغزشهای زبانی، اشتباهاتی در گفتار هستند که به صورت ناخودآگاه رخ میدهند. این لغزشها میتوانند شامل اشتباه در تلفظ کلمات، فراموش کردن کلمات، یا حتی به کار بردن کلمهای به جای کلمهی دیگر باشند.
روانکاوی معتقد است که لغزشهای زبانی، نقابی از سانسور خودآگاه را کنار میزنند و به صورت ناخواسته، افکار و احساسات سرکوبشدهی ما را آشکار میکنند. برای مثال، ممکن است فردی در حین عصبانیت، نام دیگری را به جای نام مخاطب به کار ببرد. این لغزش میتواند نشاندهندهی خشم پنهانی فرد نسبت به آن شخص باشد که در حالت عادی، به صورت خودآگاه ابراز نمیشود.
۳. فراموشیها: گم شدن در ناخودآگاه
فراموشیها نیز یکی دیگر از تجلیات ناخودآگاه در زندگی روزمره هستند. همه ما گاهی اوقات، قرار ملاقاتها، کلیدها، یا حتی نام افراد را فراموش میکنیم. اما آیا همهی فراموشیها بیاهمیت هستند؟
بر اساس روانکاوی، فراموشیها میتوانند ناشی از سرکوب ناخودآگاه باشند. ما چیزهایی را فراموش میکنیم که ناخودآگاهمان آنها را ناخوشایند و تهدیدکننده تلقی میکند. برای مثال، فردی ممکن است به طور مداوم نام همکار خود را فراموش کند. با کاوش روانکاوانه، میتوان دریافت که این فراموشی، نوعی دفاع در برابر احساسات منفی فرد نسبت به آن همکار است.
۴. شوخیها: جدیتر از آنچه به نظر میرسد
شوخیها صرفاً برای خنداندن نیستند. آنها میتوانند به عنوان ابزاری برای بیان غیرمستقیم افکار و احساساتی به کار روند که در حالت عادی، ابراز مستقیم آنها دشوار است.
روانکاوی بر این باور است که در پس شوخیها، گاهی اوقات، میتوان نشانههایی از ناخودآگاه را یافت. برای مثال، فردی ممکن است با گفتن یک شوخی کنایهآمیز دربارهی رئیس خود، در واقع خشم و نارضایتی پنهانیاش را نسبت به او ابراز کند. البته، درک این مفهوم نیازمند توجه به بافت و موقعیت شوخی است.
۵. انتخابهای به ظاهر تصادفی
بسیاری از ما بر این باوریم که انتخابهای روزمرهی ما، کاملاً آگاهانه و ارادی صورت میگیرند. اما روانکاوی دیدگاهی متفاوت ارائه میدهد.
این مکتب معتقد است که برخی از انتخابهای به ظاهر تصادفی ما، در واقع تحت تأثیر انگیزههای ناخودآگاه قرار دارند. برای مثال، فردی ممکن است به طور مداوم جذب افرادی شود که رفتاری شبیه به یکی از والدین او دارند. این انتخاب ناخودآگاه میتواند ریشه در مسائل حل نشدهی دوران کودکی داشته باشد.