از آفاق حجم تا انعکاس عرفان: سیری در شعر بیژن الهی
در سپهر شعر معاصر ایران، نام بیژن الهی و جنبش «شعر حجم» همچون ستارهای پرنور میدرخشد. جریانی که در دهه ۴۰، با شور انقلابی علیه شعر سنتی شورید و کوشید تا از «حجم کلمات» بنایی عظیم و بدیع بسازد. بیژن الهی، شاعر پیشرو و نظریهپرداز برجستهی این جنبش، با طنین کلامش، مرزهای زبان را درنوردید و جهانی تازهآفرین پدید آورد.
اما شعر حجم چیست و بیژن الهی چگونه با سرودههایش، جوهری نو بر دفتر شعر فارسی ریخت؟ در این سفر اکتشافی، با ژرفنگری به جهانِ حجم و ابعاد شعر بیژن الهی گام خواهیم گذاشت:
۱. انقلاب حجم: در هم ریختن قالبهای مألوف
شعر حجم، قیصری بر سنتهای شعر کلاسیک و نیمایی زد. قالبهای عروضی با محدودیتهای وزن و قافیه کنار گذاشته شدند و زبان شعر، لباسی نو بر قامت خویش پوشانید. حجم، مفهومی فراتر از قالب و وزن را در آغوش میگرفت. چیدمان کلمات، روابط میان واژگان، فضاهای خالی و سکوتهای میان سطرها، همه اجزای سازندهی این جهان نوین بودند. در شعر بیژن الهی، شاهد سطرهایی بلند و کوتاه، تکرارهای موکد و گریز از قافیههای مرسوم هستیم. او با این عصیان شورانگیز، به دنبال خلق «فضای باز شعری» بود، فضایی که در آن خواننده درگیر تجربه و درک مستقیم زبان شود.
۲. زبان حجم: رنگآمیزی کلمات و موسیقی واژگان
زبان شعر حجم، ژلهوار و سیال است. رنگآمیزیهای بدیع، آرایههای کهن و نو در هم میآمیزند تا تصاویری بدیع و موسیقیی درخشان پدید آورند. بیژن الهی با جسارت از کلمات عامیانه، تلمیحات کهن و اصطلاحات جدید بهره میبرد. او، کلمات را از معنای متعارفشان میرهاند و با مجاورتهای خلاقانه، ترکیباتی نو میآفریند. گاه تکرار واژگان، اکو و طنینی عمیق در ذهن ایجاد میکند و گاه سکوتهای میان سطرها، گویاتر از کلمات سخن میگویند.
۳. عرفان حجم: طنین نجواهای درون
روح عرفانی، یکی از تار و پودهای شعر حجم است. بیژن الهی، شاعری دغدغهمند است که در سطرهایش، ردپای جستجوی عرفانی و تأملات معنوی دیده میشود. اشعار او، سرشار از اشارات به مفاهیم عرفانی همچون وحدت وجود، فنا، سماع و عشق حقیقی است. اما این عرفان، به وعظ و خطابه نمینشیند. در شعر حجم، تجربهی عرفانی از خلال واژگان، فضاها و موسیقی کلام، به صورت غیرمستقیم منتقل میشود. خواننده در ساحت سکوت و رمز، به کشف و شهود میرسد.
۴. نگاه حجم به جهان: از منظر شعر حجم، هستی چگونه دیده میشود؟
شعر حجم، جهانی پدیدارشناختی به مخاطب ارائه میدهد. واقعیت از خلال درک و دریافت شاعر شکل میگیرد. اشیاء، رنگها، صداها و تجربههای حسی، با چیدمانی درخشان به تصویر کشیده میشوند. گاه، نگاه شاعر بر جزئیات درشتنمایی میکند و اشیاء روزمره، معنایی متافیزیکی مییابند. گاه، کل جهان در یک تصویر فشرده و استعاری خلاصه میشود و مخاطب را به تأمل در ماهیت هستی فرا میخواند.