سبد خرید شما در حال حاضر خالی است!
جایزه فمینا: یک «سرکشی ادبی» برای مقاله با گنکور
جایزه فمینا «Prix Femina» اوایل قرن بیستم در پاریس طراحی شد و به جایزهای تبدیل شد که درخشش آن با گذشت زمان کاهش نیافت. این جایزۀ معتبر و برگرفته از دیدگاه 22 نویسنده زنِ پیشگام، طی دوران طولانیِ حیات خود، به دنبال به چالش کشیدن وضعیت موجود و پررنگ کردن درخشش ادبیات فرانسه با رویکردی ضد تبعیض و مدرن بوده است.
زمانی که برگهای اُخرایی فرارسیدن پاییز را نوید میدهند، دنیای ادبی نگاه خود را به جایزه فمینا معطوف میکند – جایی که هیئت داورانی منحصراً متشکل از زنان، تصمیم میگیرند تا دستِ جذابترین نوشتۀ ادبی سال را به عنوان برندۀ رقابت خود بالا ببرند. افقهای دید این جایزه فراتر از جنسیتهاست و افتخار خود را بهطور مساوی شامل حال مردان و زنان میکند.
فلسفۀ جایزه فمینا روایتی است از سرکشی و اراده و نمادی از قدرت صدای زنان در حوزهای که مدتها تحت سلطۀ مردان بود. هر سال که میگذرد جایزه فمینا، بیش از پیش موضوع گفتگوها و بحثها در جوامع ادبی میشود تا مخاطبان ادبیات را، به نحوی به چالش بکشد که در مورد ماهیت ادبیات به فکر فرو روند.
تعهد به زنان، مبارزه با تبعیض: تاریخچۀ پیدایش جایزه فمینا
جایزه فمینا، که در فرانسه به عنوان «Prix Femina» شناخته میشود، یک جایزه ادبی مهم و تأثیرگذار است که از زمان آغاز به اهدای آن در سال 1904، بخشی جداییناپذیر از چشمانداز فرهنگی فرانسه بوده است. این جایزه توسط 22 نویسندۀ زن برای یک مجله فرانسوی پایهگذاری شد.
«جایزه فمینا» در اصل در سال ۱۹۰۴ توسط نویسندگان مجله «La Vie heureuse» (زندگی خوشبخت) و با همان نام تأسیس شد. مدتی بعد، این مجله با مجله مشهورتر «Femina» (که یک نشریه لوکس فرانسوی برای زنان بود) ادغام گردید. در نتیجه این ادغام، نام جایزه به «Prix Femina» تغییر یافت و این نام حتی پس از توقف انتشار مجله «Femina» در سال ۱۹۵۴، بر روی این جایزه ادبی معتبر باقی ماند. جایزه فمینا از این جهت منحصربهفرد است که هیئت داوران آن همیشه منحصراً از زنان تشکیل شده است؛ سنتی که تا به امروز ادامه دارد.
جالب است بدانید که این جایزه جهت ایجاد یک رقیب و متناظری برای جایزۀ معتبر و بسیار قدیمی گنکور به وجود آمد: جایزهای که تصور میشد گرایشهای زنستیزانه دارد. به عبارتی، جایزه فمینا با داشتن کمیتۀ داوریِ تماماً متشکل از زنان، متناظری زنانه بود برای جایزۀ گنکور با هیئت داوران تماماً متشکل از مردان.
جرقۀ یک «مقابله» ادبی: ماجرای گنکور ۱۹۰۴
تمام داستان آتشینِ این مقابلۀ ادبی و فرهنگی، ریشه در اتفاقات مراسم جایزه گنکور در سال ۱۹۰۴ دارد. در آن سال، رمان «گشایش اورشلیم» (La Conquête de Jérusalem) اثر نویسنده زن، «میریام هاری»، یکی از بختهای اصلی دریافت جایزه بود و تحسین منتقدان را برانگیخته بود. با این حال، هیئت داوران تماماً مرد آکادمی گنکور، با نادیده گرفتن این اثر و با ایراد نظراتی که «زنستیزانه» تلقی میشد، جایزه را به «لئون فراپیه» برای رمان «مهدکودک» (La Maternelle) اهدا کردند.
این تصمیم جنجالی، مستقیماً «کارولین دو بروتل»، مدیر مجله «La Vie heureuse» و ۲۱ همکار نویسندهاش را بر آن داشت تا جایزهای رقیب با هیئت داورانی تماماً زن تأسیس کنند. آنها در اقدامی نمادین و برای جبران این بیعدالتی، اولین جایزه خود را (که در آن زمان جایزه «وی اوروز» نام داشت) به «میریام هاری» اهدا کردند و به این ترتیب، «جایزه فمینا» به عنوان یک صدای آلترناتیو و جایگزین قدرتمند در صحنه ادبی متولد شد.
در سالهای پساجنگجهانی، جایزه فمینا دامنه خود را گسترش داد. در سال 1919، کشورهای متحد ترغیب به ایجاد جوایز مشابه شدند که در نهایت، منجر به تأسیس جایزۀ «Prix Femina–Vie Heureuse» در بریتانیای کبیر شد. نویسندگان شناختهشدهای مانند «ای.ام.فورستر» و «ویرجینیا وولف» از جمله دریافتکنندگان این جایزه بودهاند.
یک قضاوت پایبند به سنت: روند انتخاب برندۀ جایزه فمینا
جایزه فمینا در ابتدا، با صرف نظر از جنسیت نویسنده، برای قدردانی از آثار نوشتهشده به زبان فرانسوی به نثر یا به نظم اختصاص داده شده بود. در طول سالها، طی گسترش دامنۀ جایزه، شاخههای آن به چندین دسته افزایش یافته است: جایزۀ «Prix Femina» برای رمانهای فرانسوی، جایزه فمینا خارجی یا «Prix Femina étranger» برای رمانهای خارجی، جایزۀ «Prix Femina essai» برای مقالات و جایزۀ «Prix Femina des lycéens» برای دانشآموزان دبیرستانی.
در فرآیند انتخاب برنده از سال 2021، هیئت داوران فمینا متشکل از یازده عضو زن، از جمله چهرههای برجستهای مانند جوسیان ساوینیو، ایولین بلوخ-دانو، و مونا اوزو است. روند انتخاب برندۀ این جایزه بسیار دقیق است و اعضای هیئت داوران، ماهها را به مطالعه و ارزیابی آثار نامزدان جایزه اختصاص میدهند.
این هیئت داوران مسئولیت کل فرآیند، از فهرست بلند (اولیه) تا اعلام نهایی برنده را بر عهده دارد. فرآیند انتخاب با اعلام فهرست بلند نامزدان شروع میشود. اعلام فهرست بلند نامزدان مرحلهای حیاتی برای جایزه فمینا است زیرا زمینه را فراهم میکند تا مخاطبان و جوامع ادبی، شاهد گستردگی و تنوع آثار و جنس نویسندگی زنان باشند.
پس از فهرست بلند، فهرست کوتاه یا نهایی منتشر میشود که نامزدها را به تعداد انگشتشماری محدود میکند. فهرست نهایی معمولاً در ماه اکتبر اعلام میشود و شامل کتابهایی است که به دلیل کیفیت استثنایی و تأثیرشان در ادبیات شناخته شدهاند. تصمیم نهایی طی چند مرحله بین اکتبر و نوامبر گرفته میشود. در انتهای مسیر، برندۀ جایزه توسط هیئت داوران در یک رویداد و مراسم ویژه در موزه کارناوالت «Musee Carnavalet» در پاریس، انتخاب و معرفی میشود. البته مکانِ مراسم اهدای جوایز از محل قبلی و سنتی خود در هتل دو کریون «Hotel de Crillon» به موزه کارناوالت نقل مکان کرده است.
برندگان مطرح جایزه فمینا
طیف برندگان جایزه فمینا از نظر زمانی، بیش از یک قرن از دنیای ادبیات را فرا میگیرد. با این حال، برخی از مشهورترین برندگان جایزه فمینا در بخش اصلی و خارجی را در ادامه خواهیم شناخت.
میریام هاری (۱۹۰۴)
برنده افتتاحیه جایزه برای رمان «گشایش اورشلیم». انتخاب او یک بیانیه مستقیم در واکنش به نادیده گرفته شدنش توسط جایزه گنکور بود و مسیر «جایزه فمینا» را به عنوان یک نهاد عدالتخواه ادبی پایهگذاری کرد.
رومن رولان (۱۹۰۵)
برای شاهکار خود «ژان کریستوف». این جایزه برای جلدهای اولیه این رمان عظیم 4 جلدی (که انتشارش تا ۱۹۱۲ طول کشید) اهدا شد. «ژان کریستوف» که زندگی یک آهنگساز آلمانی را روایت میکند، نقشی اساسی در دریافت جایزه نوبل ادبیات توسط رولان در سال ۱۹۱۵ داشت.
آنتوان دو سنت اگزوپری (۱۹۳۱)
اگزوپری، خالق «شازده کوچولو»، این جایزه را برای رمان «پرواز شبانه» (Vol de nuit) دریافت کرد. این رمان که پیش از مشهورترین اثر او نوشته شد، بر اساس تجربیات واقعیاش به عنوان خلبان پست هوایی در آمریکای جنوبی، به خطرات و قهرمانیهای خلبانان پیشگام میپردازد.
مارگریت یورسنار (۱۹۶۸)
برای رمان فلسفی و تاریخی «شاهکار سیاه» (L’Œuvre au noir). اهدای این جایزه به یورسنار (که بعدها اولین زن عضو آکادمی فرانسه شد) با اتفاق آرا هیئت داوران صورت گرفت و یک رویداد ادبی مهم بود. کتاب، داستان زندگی پر فراز و نشیب یک پزشک و کیمیاگر در اروپای قرن شانزدهم است.
امانوئل کارِر (۱۹۹۵)
امانوئل کارر، امروزه به عنوان یکی از استادان «خودزندگینامهنویسی» در قالب داستان (Autofiction) در جهان شناخته میشود، جایزه فمینا را برای رمان «اردوی زمستانی» (La Classe de neige) دریافت کرد. این رمان یک تریلر روانشناختی تاریک و فشرده درباره پسربچهای مضطرب در یک اردوی مدرسه است که در همان زمان، کودکی در آن منطقه ناپدید میشود.
ماری اِندیای (۲۰۰۱)
برای رمان «رُزی کارپ» (Rosie Carpe). اِندیای که بعدها در سال ۲۰۰۹ برنده جایزه گنکور شد، با این رمان پیچیده و گاه آزاردهنده، داستان زنی را روایت میکند که برای یافتن برادر گمشدهاش به گوادلوپ سفر میکند و در آنجا درگیر رازهای تاریک خانوادگی میشود.
شانتال توما (۲۰۰۲)
برای رمان «وداع با ملکه» (Les Adieux à la reine). این رمان تاریخی تحسینشده که بعدها به یک فیلم موفق نیز تبدیل شد، سه روز پایانی سلطنت ماری آنتوانت در کاخ ورسای را از دیدگاه یکی از خدمتکاران و ندیمههای نزدیک او روایت میکند.
ژان پل دوبوا (۲۰۰۴)
برای رمان «یک زندگی فرانسوی» (Une vie française). این رمان که یکی از مهمترین آثار دوبوا محسوب میشود (او بعدها برنده گنکور سال 2019 نیز شد)، به شکلی هوشمندانه و گاه طنزآمیز، تاریخ فرانسه پس از جنگ جهانی دوم را از خلال زندگی، موفقیتها و سرخوردگیهای یک مرد معمولی به نام پل بلیک روایت میکند.
برندگان مطرح جایزه فمینا برای رمان خارجی:
جی. ام. کوتسی (۱۹۸۵)
جان مکسول کوتسی برجسته آفریقای جنوبی (که بعدها برنده جایزه نوبل شد)، جایزه فمینا خارجی را برای رمان «زندگی و زمانه مایکل ک» (Life & Times of Michael K) دریافت کرد. این رمان تکاندهنده، داستان مردی ساده را در بحبوحه یک جنگ داخلی خیالی در آفریقای جنوبی روایت میکند.
ریچارد فورد (۱۹۹۶ و ۲۰۱۳)
ریچارد فورد نیوسنده مطرح آمریکایی و یکی از معدود افرادی است که این جایزه را دو بار دریافت کرده است. بار اول در سال ۱۹۹۶ برای رمان «روز استقلال» (Independence Day) (دومین کتاب از چهارگانه مشهور “فرانک باسکوم”) و بار دوم در سال ۲۰۱۳ برای رمان «کانادا» (Canada).
خابیر ماریاس (۱۹۹۸)
خابیر ماریاس، نویسنده فقید و شهیر اسپانیایی، برای رمان «فردا در نبرد به من بیندیش» (Tomorrow in the Battle Think on Me) برنده این جایزه شد. این رمان که با مرگ ناگهانی یک زن در همان صفحات اولیه آغاز میشود، کاوشی عمیق در باب راز، فریب و ماهیت خاطره است.
ایان مک یوون (۲۰۰۴)
ایان مک یوون، نویسنده سرشناس بریتانیایی، جایزه فمینا خارجی را برای رمان «شنبه» (Saturday) دریافت کرد. رمان، یک روز از زندگی یک جراح مغز و اعصاب موفق در لندن را روایت میکند که با یک برخورد خیابانی، آرامش زندگی او و خانوادهاش تهدید میشود.
جولیان بارنز (۲۰۱۱)
جولین بارنز، نویسنده مشهور بریتانیایی و برنده جایزه بوکر، برای رمان تحسینشده «درک یک پایان» (The Sense of an Ending) این جایزه را کسب کرد. این رمان کوتاه و فشرده، به شکل استادانهای به بررسی حافظه، گذر زمان و چگونگی بازنگری ما در گذشته شخصیمان میپردازد.
احمد آلتان (۲۰۲۱)
احمد آلتان، نویسندۀ نامآشنا و جنجالی ترکتبار، به خاطر رمان «مادام حیات» جایزه فمینا خارجی را دریافت کرد. اهمیت این جایزه مضاعف بود، چرا که آلتان بخش عمدهای از این رمان را زمانی که به اتهامات سیاسی در ترکیه زندانی بود، به نگارش درآورد. اهدای این جایزه به او، حمایتی آشکار از آزادی بیان و قدرت ادبیات در برابر سرکوب تلقی شد. رمانهای او اغلب به پیچیدگیهای زندگی، عشق و ادبیات میپردازند.
بحثها و جنجالهای جایزه فمینا
جنجالها و نقدها، مانند بسیاری از جوایز ادبی، دامان جایزه فمینا را نیز بارها گرفته است. به عنوان مثال، جایزه فمینا به دلیل انحصاری بودن خود با انتقاداتی روبرو شده است. ترکیب انحصاری زنانِ هیئت داوران این جایزه، هم به دلیل ترویج دیدگاههای زنان در ادبیات مورد ستایش قرار گرفته و هم به دلیل سوگیریهای احتمالی، مورد انتقاد قرار گرفته است. این بحث در این ریشه دارد که این کمیته آیا واقعاً تنوع استعدادهای ادبی را منعکس میکند یا نوعی انحصار جنسیتی را تداوم میبخشد؟
رویارویی با گنکور ۱۹۱۹
شهرت «جایزه فمینا» بهعنوان یک نهاد «اصلاحکننده» یا «جبرانکننده» در سال ۱۹۱۹ تثبیت شد. در آن سال، جایزه گنکور در تصمیمی بسیار بحثبرانگیز، جایزه خود را به «مارسل پروست» (که در آن زمان ۴۸ ساله بود و نویسندهای شناختهشده محسوب میشد) برای «در سایه دوشیزگان شکوفا» (جلد دوم از مجموعه 7 جلدی «در جستجوی زمان از دست رفته» اهدا کرد.
این در حالی بود که افکار عمومی انتظار داشت «صلیبهای چوبی» (Les Croix de bois) اثر «رولان دورژله» که روایتی تکاندهنده از جنگ جهانی اول بود، برنده شود. هیئت داوران فمینا بلافاصله وارد عمل شد و جایزه خود را به دورژله اهدا کرد؛ تصمیمی که به طور گستردهای مورد تحسین قرار گرفت.
جنجال بر سر برندۀ سال ۲۰۲۳
در سالیان اخیر نیز انتخابهای فمینا بحثبرانگیز بوده است. در سال ۲۰۲۳، هیئت داوران جایزه اصلی خود را به «نِژ سینو» (Neige Sinno) برای رمان «ببر غمگین» (Triste Tigre) اهدا کرد. این کتاب که یک اثر «خودزندگینامهنویسی» در قالب داستانی (Autofiction) است، به تفصیل به تجربه هولناک نویسنده از آزار جنسی در دوران کودکیاش توسط ناپدریاش میپردازد.
انتخاب این کتاب به دلیل موضوع سنگین و پرداخت بسیار صریح آن، بازتاب گستردهای در رسانهها داشت و بحثهای فراوانی را در مورد مرزهای ادبیات و شهامت هیئت داوران در انتخاب چنین اثری برانگیخت.
برندگان نسبتاً جنجالی!
در طول سالها، جایزه فمینا به نویسندگان مختلفی اعم از زن و مرد اعطا شده است که گاه به اختلافات در جامعه ادبی منجر شده است. به عنوان مثال، اعطای این جایزه به نویسندگان انگلیسی مانند ای.ام.فورستر در سال 1925 و ویرجینیا وولف در سال 1928، سؤالاتی را در مورد تمرکز جایزه بر یک کشور خاص و گستردگی بینالمللی آن ایجاد کرد.
نتیجهگیری: میراث ماندگار فمینا
«جایزه فمینا» که از دل یک اعتراض به انحصار مردانه متولد شد، در طول بیش از یک قرن فعالیت، به چیزی فراتر از یک جایزه صرفاً «زنانه» بدل شده است. این جایزه با هیئت داوران منحصربهفرد خود، همواره تریبونی برای صداهایی بوده است که شاید در نهادهای سنتیتر نادیده گرفته میشدند؛ چه صدای یک نویسنده زن در سال ۱۹۰۴، چه صدای یک سرباز بازگشته از جنگ در ۱۹۱۹، یا صدای جسورانه یک بازمانده آزار در سال ۲۰۲۳. «جایزه فمینا» امروزه نه تنها به عنوان یکی از معتبرترین جوایز ادبی فرانسه، بلکه به عنوان نمادی از تعهد ادبیات به به چالش کشیدن ساختارها و بازتاب دادن پیچیدگیهای جامعه، به حیات خود ادامه میدهد.
