چگونه نقد کتاب بنویسیم؟
برای پاسخ به سوال چگونه نقد کتاب بنویسیم باید در ابتدا به سوالهای دیگری پاسخ بدهیم. مثلا باید بدانیم نقد کتاب چیست و چرا نقد اهمیت دارد؟ نوشتن چگونه است و حتی قبل از همهی اینها خوانشی که منجر به خلق اثری جدید یا نظری تازه میشود باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
حوزهی نقد برای علاقهمندان به کتاب همیشه حوزهای جذاب و خواندنی بوده است. اما باید بدانیم مطالعهی اثر و مواجهه با قلم و زاویهی دید نویسنده تنها گام اول برای خوانش یک اثر است و فهم درست کتاب زمانی رخ میدهد که به سراغ نقدها و نظرات گوناگون پیرامون اثر برویم و شاید نوشتن نقد کتاب قدم نهایی در مواجهه با متن باشد و باز با این سوال مهم روبرو خواهیم شد که نقد کتاب چیست؟ و چگونه میتوانیم نقد کتاب بنویسیم؟
فهرست مطالب
۱. اهمیت نقد کتاب: نقد کتاب برای خواننده و نویسنده به یکاندازه مهم است
جهان کلمات و اندیشهها آنقدر گسترده است که برای زیستن میان آنها به راهنما نیازمندیم. اهمیت نقد کتاب در همین نکته نهفته است. نقد کتاب همانند دستآویزی برای شناخت و قدم زدن در این دنیای گسترده و پیچیده است. هر کتاب دریچهای است به جهانی تازه، سرشار از اندیشه، داستان، شعر و مفاهیمی که میتوانند زندگی ما را متحول سازند. اما چگونه میتوانیم ارزش و اعتبار این گوهرها را سنجیده و آنها را به درستی درک کنیم؟
نقد کتاب ابزاری قدرتمند برای تحلیل و بررسی کتابهاست که ما را قادر میسازد تا ضمن درک عمیقتر اثر، نقاط قوت و ضعف آن را شناسایی کرده و با دیدی نقادانه به محتوای آن بنگریم. نقد کتاب علاوه بر اینکه ما را در فهم بهتر و عمیقتر اثر کمک میکند، میتواند راهنمایی باشد برای انتخاب کتابهای بعدی. نقدهای کتاب همچنین به ما کمک میکنند تا ارتباط بهتری با جهان ذهنی نویسنده پیدا کنیم و نویسندگان موردعلاقهی خود و مرتبط با جهان ذهنی خودمان را نیز بیابیم.
۱.۱. جهان نقد کتاب چگونه است؟
به تعبیر حسین پاینده، منتقد ادبی معاصر، این روزها از نقد ادبی در معنای درستی استفاده نمیشود. پاینده در کتاب نظریه و نقد ادبی مینویسد:
« دستاندرکاران فعالیتهای ادبی غالبا بین مرور و معرفی، تحلیل و نقد تمایز نمیگذارند و هرنوع نوشتاری را که نویسنده در آن نظری راجع به متنی ادبی اظهار کرده است به اشتباه مصداق نقد میدانند. متاسفانه مترادف پنداشتن نقد با انتقاد بیش از پیش بر این آشفتگی افزوده است؛ به نحوی که غالبا تصور میکنند وظیفهی منتقد برشمردن ضعفها و کاستیهای متن است.
برپایهی همین تلقی نادرست، در محافل و کانونهای ادبی از منتقد انتظار دارند که توضیح بدهد اثر موردنظر چگونه میتوانست بهتر یا تاثرگذارتر نوشته شود. تصور عمومی و البته غیرعلمی از منتقد ادبی این است که او باید یا از نویسنده تمجید کند یا به شدت بر او خرده بگیرد. فقط از راه شناساندن نظریههای علمی نقد و نحوهی کاربرد عملی آنهاست که میتوان به این برداشتها و توقعات نادرست پایان داد.»
ممکن است با شنیدن این تعریف ناامید شوید و نقد کتاب را امری تخصصی و دور از دسترس بدانید. هرچند که نقد در معنایی که حسین پاینده از آن یاد میکند بسیار تخصصی است؛ اما دور از دسترس نیست و این تعریف راه را برای نوشتن و برقراری ارتباط بیشتر با ادبیات بر مخاطب نمیبندد. با توجه به تعریف بالا هرکسی میتواند بنویسد و متن را از زوایهی دید خود بررسی کند. آنچه اهمیت دارد و لازم است که به آن توجه کنیم این نکته است که بدانیم کجای ماجرا ایستادهایم تا بتوانیم ارتباط درستتری با جهان ادبیات برقرار کنیم.
۲. از مرورنویسی تا نقد: چطور در دنیای نقد کتاب قدم بگذاریم؟
دنیای مطالعه و بررسی کتاب دنیایی گسترده است که هرکس میتواند به فراخور دانش و علاقهی خود به آن ورود کند و شاید نقد کتاب آخرین مرحلهی ممکن باشد و قبل از آن مراحلی همچون مرورنویسی و تحلیل نیز وجود دارد. در ادامه به بررسی اجمالی هرکدام از این مراحل میپردازیم.
۲.۱. مرورنویسی: عینکی برای دیدن دور و نزدیک
یکی از شکلهای بسیار مرسوم برای بررسی متون و کتابها متنهای مرور و معرفی هستند. در اینگونه متنها نویسنده قصد دارد تا یک اثر را به مخاطبان معرفی کند و در این معرفی قبل از هرچیز اطلاعات کتابشناختی ذکر میشوند تا خواننده بداند نویسندهی کتاب کیست؟ در چه سالی کتاب به چاپ رسیده است؟ ناشر و یا مترجم اثر کدام است و چگونه میتواند کتاب را تهیه کند. بعد از این اطلاعات اولیه مرورنویس به سراغ معرفی بخشهای مختلف اثر و دیگر آثار نویسنده، جایگاه کتاب موردنظر در میان باقی آثار نویسنده و اطلاعاتی از این دست میرود.
« همانگونه که از این توصیف مختصر پیداست، مقالهی مرور و معرفی اصولا صبغهای ژورنالیستی دارد و عمدتا برای غیرمتخصصان نوشته میشود. مقالهی نقد ادبی میتواند مشحون از اصطلاحات تخصصی یا حاوی اشارات متعدد به متون نظری باشد حال آنکه مرور و معرفی عاری از این پیچیدگیهای آکادمیک است و با زبانی عامه فهم برای طیف گستردهتری از مخاطبان غیرکارشناس اما علاقهمند نوشته میشود.»
از مقالههای مرور و معرفی میتوان برای بررسی کتاب در تمامی زمینهها استفاده کرد. یک مقالهی مروری میتواند یک کتاب دستور آشپزی را به مخاطب معرفی کند و یا دربارهی کتابهای کودک و نوجوان بنویسد و یا یک رمان تازه به چاپ رسیده را به خوانندگان معرفی کند. یا میتواند کمی تخصصیتر برای مخاطب خاصتر بنویسد مثلا یک کتاب از یک فیلسوف را به مخاطبانش معرفی کند. در مقالههای مروری دست نویسنده برای نوشتن باز است و تا زمانی که توانایی توصیف دقیق و خوب از یک اثر را داشته باشد میتواند ارتباط خود را با مخاطبانش حفظ کند.
۲.۲. تحلیل ابزاری برای دقت بیشتر
تحلیل یک قدم پیشتر میرود و علاوه بر معرفی بخشهای مربوط به یک اثر، به بررسی چگونگی عناصر تشکیلدهندهی اثر و تاثیر این چگونگی بر کلیت متن نیز میپردازد. علت گیرایی و زیبایی آثار ادبی با تحلیل ادبی و بررسی جز به جز اثر و نحوه ساختار و ارتباط اجزا با یکدیگر مشخص میشود. به طور مثال هدف در تحلیل یک داستان این موضوع است که چگونه جزئیاتی مانند زاویهی دید و شخصیتپردازی به شکلگیری و القای معنایی خاص منجر میشوند. میتوان گفت تحلیل بیشتر برای متونی همچون شعر و داستان کاربرد دارد.
۲.۳. نقد کتاب چیست و چه تفاوتی با مرورنویسی دارد؟
وجه تمایز نقد کتاب با مرور و معرفی و تحیل در این نکته نهفته است که منتقد ادبی بر پایهی نظریههای نقادانه به بررسی متون مختلف میپردازد در حالیکه در مقالههای مرور و معرفی نویسنده میتواند تا حدود زیادی برپایهی سلیقهی شخصی و نظرات خود پیش برود و متن را از نقطه نظر خود بررسی کند حال آنکه در نقد کتاب منتقد موظف است به نظریههای گوناگون استناد کند.
از این نوع نقد میتوان بیشتر در نقد کتابهای ادبیات مثل رمان داستان و یا شعر استفاده کرد. هرچند که تا زمانی که منتقد ارتباط خود با نظریهها را حفظ کند میتواند هرچیزی و هرنوع کتابی را نقد کند. همانطور که نقد روانکاوی از تحلیل انسان به تحلیل کتاب و نقد کتاب راه یافت. تا زمانی که روش و اصول مشخص باشد میتوانیم هرچیزی را سوژهی نقد خود قرار دهیم. اساسا کار منتقد و مرورنویس با یکدیگر متفاوت است و هرکدام جایگاه خود را در فعالیتهای متنی دارند.
حال که تعریف مناسبی از انواع فعالیتهای ادبی رسیدیم میتوانیم به این سوال بهتر پاسخ دهیم که چگونه میتوانیم نقد کتاب بنویسیم.
از سه گونهی بررسی اثر، مرورنویسی، تحلیل و نقد کتاب میتوانیم به عنوان سه پلهی رشدی در جهت تمرین نوشتن یاد کنیم. برای نوشتن یک نقد کتاب خوب ابتدا باید اطلاعات خوب و کافی از اثر داشته باشیم که این امر با مرورنویسی رخ خواهد داد. مرورنویسی میتواند یک قدم مناسب و امن برای برقراری ارتباط اولیه با جهان ادبیات باشد. حال باید بدانیم چطور میتوانیم یک مقالهی مروری خوب بنویسم؟
۲.۴. چگونه یک مرور کتاب خوب بنویسیم؟
همانطور که در قبل اشاره شد؛ یک مرور کتاب باید حاوی اطلاعاتی از کتاب موردنظر باشد. برای این امر لازم است به نکتههایی توجه کنیم.
-
۱: خوانش درست و صحیح متن
-
۲: پیدا کردن اطلاعات کتابشناسی
-
۳: شناخت نویسنده و زندگینامه و کتابشناسی او
-
۴: نوشتن اصولی، روان و شناخت قواعد نگارشی
از همین ویژگیها میتوان برای نوشتن یک تحلیل متن نیز بهره برد با این تفاوت که تحلیل نیازمند شناخت قواعد زیباییشناختی و اصول ادبی گوناگون نیز هست. حال به این امر بپردازیم که منظور از خوانش درست و نوشتن اصولی چیست؟
۲.۵. خوانش صحیح اولین قدم برای نوشتن خوب
تری ایگلتون در کتاب چگونه ادبیات بخوانیم به بررسی همین نکته پرداخته است که چطور خوانش درست و اصولی از متن به تحلیل درست و نگرش تحلیلی منجر میشود و در فصلهای مختلفی به بررسی این موضوع پرداخته است که منظور از چگونه خواندن چیست و چطور باید ادبیات را خواند تا به تحلیل خوبی از متن رسید. این کتاب میتواند راهنمای خوبی باشد برای آنکه در نهایت بتوانیم نقد کتاب بنوییسیم. ایگلتون در پیشگفتار خود دربارهی این کتاب مینویسد:
« هنر تحلیل ادبی مثل رقص قبقاب سر پا اما رو به موت است. جریانی که نیچه آن را آهستهخوانی مینامید کلا رو به انقراض میرود. این کتاب با بضاعت اندک خود و با توجه کامل به فرم و صناعات ادبیُ در پی سامان بخشیدن به این وضع است. مخاطبان این کتاب نوعا مبتدیها هستند اما امیدوارم برای کسانی هم که درگیر مطالعات ادبیاند، یا آنها که در اوقات فراغتشان از خواندن شعر و رمان و نمایشنامه لذت میبرند، مفید واقع شود.
کوشیدهام مفاهیمی همچون روایت، پیرنگ، شخصیت، زبان ادبی، ماهیت ادبیات داستانی، تفسیر انتقادی، نقش خواننده و مسالهی ارزش را حتیالامکان روشن کنم. این کتاب حرفهایی هم دربارهی بعضی از نویسندگان و برخی جریانهای ادبی مثل کلاسیسیم، رمانتیسم، مدرنیسم و رئالیسم برای کسانی که شاید به چنین اصطلاحاتی احتیاج داشته باشند مطرح کرده است. »
مطالعهی چنین کتابهایی علاوه بر اینکه به ما گوشزد میکنند فعالانهتر به مطالعه بپردازیم؛ به مخاطب نیز نشان میدهد که از چه زاویهای به متن نگاه کند تا اطلاعات بیشتری از اثر دریافت کرده و به درک بهتری از متن برسند و در متن به دنبال چه چیزهایی بگردند.
۲.۶. از خواننده تا منتقد، گامهایی اصولی برای نوشتن
اگر در پی جستوجوی این سوال به این مطلب رسیدهاید که چگونه نقد کتاب بنویسید باید این نکته را نیز بدانید که خوانندهای که با متن شما سروکار خواهد داشت، یعنی مخاطب نقد کتاب، یک آشنایی اولیه با کتاب، ادبیات و کلمات دارد. متن خوب را میشناسد و برای آنکه نوشتهی شما تاثیرگذارتر باشد باید اصول اولیهی نگارش را در آن رعایت کرده باشید.
به بیان دقیقتر اگر به نوشتن دربارهی کتاب اقدام میکنید اولین قدم این است که نوشتن درست را بدانید. جعفر مدرس صادقی در کتاب اندر آداب نوشتار به بررسی این موضوع پرداخته است که نوشتن درست چگونه است و چطور میتوان اصول اولیه را در نوشتن رعایت کرد. علاوه بر این کتابهای بسیار دیگری نیز در این زمینه نوشته شده است که مطالعهی آنها میتواند به درستنویسی ما کمک کند و تاثیرگذاری کلمات را از طریق استفادهی صحیح از کلمات بالاتر ببرد.
همانطور که جعفر مدرس صادقی نیز به این نکته اشاره میکند:
« هر نویسندهای که به آنچه مینویسد میاندیشد و به آنچه نوشته است نگاه دوبارهای میاندازد، به آداب نوشتار هم میاندیشد و هر نوشتهای که از اندیشه برآمده است، با آداب نوشتار یک سروکاری دارد. آداب نوشتار تشریفات نیست. جزئی جداییناپذیر از خود نوشتار است و از ملزومات نوشتار است. حتی اگر فرض کنیم که رسالت یک نوشتار چیزی به جز ابلاغ یک معنا یا یک پیام ساده نباشد، رعایت آداب نوشتار ضرورتی است برای ابلاغ این معنا یا پیام به همان صورتی که در نظر داریم، یعنی به درستی.»
حال که به بررسی جنبههای گوناگون نقد کتاب پرداخیتم به سوال اصلی برمیگردیم که چگونه نقد کتاب بنویسیم.
۳. جهان نقد کتاب: دریچهای نو برای درک عمیقتر ادبیات
پیشتر گفتیم که تفاوت نقد کتاب و مقالههای مرورنویسی در این است که در نقد کتاب نویسنده از ابزاری به نام نظریه برای بررسی متن بهره برده است. حال این نظریهها کدامند و منتقدین از چه نظریههایی در نقد کتاب استفاده میکنند؟
بسته به اینکه منتقد از منظر چه نظریهای متن را بررسی کرده است نقد کتاب به انواع مختلفی تقسیم میشود که در ادامه به بررسی مختصر از تعدادی از آنها میپردازیم.
۳.۱. نقد فرمالیسم
فرمالیستها در تقابل با این دیدگاه قرار میگیرند که معتقدند آثار هنری را باید با توجه به شرایط و ویژگیهایی خارج از خود متن مثل دورهی تاریخی، مولف، تاثیر جریانات فرهنگی و عناصری از این دست بررسی کرد. فرمالیستها معتقدند ویژگیهای فرمی خود اثر در درجهی اول اهمیت قرار دارند و ارزش اصلی اثر در وهلهی اول در خود اثر نهفته است.
در ادامه چند اصل از اصول فرمالیست را میخوانیم:
-
اثر ادبی حکم ابژهی قائم بالذات را دارد.
-
متن ادبی از راه تلویح معنا پیدا میکند.
-
شعر بیان احساسات شخصی شاعر نیست.
-
نقد را نباید با بیان تاثیری که متن در خواننده به جای میگذارد اشتباه گرفت.
فرمالیستها چند اصل اساسی دیگر نیز ارائه میدهند که برای نوشتن نقد کتاب به این روش راهگشاست. برای آشنایی بیشتر با این رویکرد و نوع نقد کتاب میتوانید به کتابهای مبانی نظریه ادبی و نظریه ادبیات و دیگر کتابهای نظری مراجعه کنید.
۳.۲. نقد روانکاوی
فروید نظریهی روانکاوی خود را برای شناخت بهتر روان انسان ابداع کرد. در نقد روانکاوی از اصول این نظریه برای فهم بهتر متن استفاده میشود. منتقد این کار را به شیوههای مختلفی همچون بررسی روانکاوی شخصیتهای داستانی، روانکاوی ذهن نویسده و خواننده، بررسی مفهوم عقدهی ادیپ، ناخودآگاه و مسائل این چنینی انجام میدهد.
فروید با ارائهی دو مفهوم هشیار، نا هشیار و نیمه هشیار و همچنین اید،ایگو و سوپرایگو تاثیر به سزایی در متفکران بعد از خود گذاشت. دیگر اندیشمندان به واسطهی نحوهی برخود خود با این دو رکن مهم فروید نظریات جدیدی ارائه دادند و یا همان نظریهی فروید را گستردهتر کردند. با این دو رکن اساسی نظریهی فروید میتوان رفتارها و افکار انسانها و به تبع آن کتابها را بررسی کرد و بهتر فهمید
۳.۳. نقد اسطورهای کهنالگویی
اسطورهها داستانهای جهانشمولی هستند که در فرهنگهای مختلف از طریق انتقال شفاهی به نسلهای مختلف منتقل شدهاند. همچنین یونگ با استفاده از اسطورهها و بسط نظریهی ناخودآگاه فروید و ابداع ناخودآگاه جمعی نظریهی کهنالگویی خود را ارائه داد.
زمانی که به نقد کتاب از دریچهی یافتن کهنالگوهای مختلف، مثل آنیما، آنیموس، سایه، قهرمان و دیگر کهنالگوها نگاه شود و در نقد کتاب به دنبال ویژگیهای بینامتنیت مشترک بود؛ داستان به شیوهی این نظریه نقد شده است. نظریهی یونگ همچون نظریهی فروید تاثیر بهسزایی در جریانات فکری بعد از خود داشت. یونگ به واسطهی مطالعه در زمینههای مختلف همچون دین، اسطوره، فرهنگ و تاریخ توانست نظریهای را ارائه دهد که تاثیرگذاری بالایی بر معاصران و دانشمندان بعد از خود داشته باشد.
۳.۴. نقد فمنیستی
هرگاه منتقد به بررسی نقش زنان و اوضاع زنان همچون میزان کنشگری آنان، بررسی شرایط زنان در داستان، نحوهی برخورد سیستمهای خرد و کلان همچون خانواده یا اجتماع با زنان و مسائلی از این دست بپردازد،کتاب را از جهت نظریهی فمنیستی بررسی کرده است.
علاوه بر اینها نظریههای گوناگون دیگری همچون ساختارگرایی، پساساختارگرایی، مدرنیسم، پسامدرنیسم و .. وجود دارد که میتوان از هرکدام آنها به فراخور متن و منتقد استفاده کرد. این نظریهها تنها برای نقد کتاب کاربرد ندارند و منتقدین از آنها برای بررسی انواع گوناگون آثار مانند فیلم تئاتر موسیقی و انواع دیگر هنرها نیز بهره میبرند.
شناخت نقد کتاب و انواع آن در معنای تخصصی علاوه بر اینکه لازمهی کار منتقد است، میتواند ابزاری راهگشا برای خواننده نیز باشد تا بتواند از طریق آن از جنبههای گوناگون به مطالعهی متن بپردازد و داستان را بهتر بفهمد.
۳.۵. سخن پایانی درباره نقد کتاب
حالا در پاسخ به سوال چگونه نقد کتاب بنویسیم، میتوانیم بهتر عمل کنیم. برای نوشتن نقد کتاب در ابتدا باید بدانیم که منظورمان از نقد کتاب به واقع چیست؟ اگر در ابتدای راه نوشتن هستیم باید بدانیم که میتوانیم به عنوان یک مرورنویس مقالههای خوبی بنویسیم. مرورنویسی میتواند در نهایت ما را به رسیدن به نگرشی تحلیلی آماده کند و همهی اینها پلی است برای نوشتن یک نقد کتاب به معنای تخصصی آن. لازم به ذکر است که ممکن است مرورنویسی نقطهی ایدهآل یک نویسنده باشد چرا که از این طریق نیز با مخاطب وسیعی در ارتباط خواهید بود و علاوه بر این در مرورنویسی دست نویسنده برای بیان نظرات شخصی باز است.
آنچه مشخص است این است که برای نوشتن، هرنوع نوشتنی، در وهلهی اول باید مخاطب دقیق و پرخوان آثار موجود باشیم. هرچه بیشتر بخوانیم و بیشتر بدانیم بهتر خواهیم نوشت. حوزهی نقدنویسی به خصوص نقد ادبی حوزهای است که بزرگان و اندیشمندان بسیاری دربارهی آن صحبت کردهاند. برای خواندن اثر در این حوزه میتوانید به این لیست نگاه کنید.
Last Updated:1403-07-29 10:38:50