چگونه خودشناسی منجر به تغییر خواهد شد؟
در زندگی لحظاتی هست که انسان به این پرسش برمیخورد که مسبب مشکلاتش کیست یا چیست؟ دیگری است یا خود او؟ او که حالا حس کرده در بزنگاهها، عموما گزینه نادرست را انتخاب میکند. دینگ…! پرسشی تازه متولد میشود: چگونه تغییر کنم؟ چگونه بهتر تصمیم بگیرم؟ برای تغییر بهتر نیست خودم را اول بشناسم؟ منابع خودشناسی کدامند؟ و… احتمالا حالا در این گزینه همنظریم که کمتر کسی پیدا میشود که تا بحال به تغییر در زندگی فکر نکرده باشد.
چنین فهمی از مشکلات و سختیهای زندگی میتواند بسیار دردناک باشد. همه چیز خیلی راحتتر خواهد بود وقتی گمان کنیم هیچ چیز تقصیر ما نیست و ما قربانی شرایط ناعادلانهی زندگی هستیم. گاهی نیز ممکن است که بدانیم شرایط زندگیمان واقعا خارج از حیطهی قدرتمان است و به واقع تقصیر ما نیست؛ اما با این حال خود را مسئول تغییر شرایط و یا حتی کمی بهتر کردن آن بدانیم. همان گفتهی معروف که مشکلات تقصیر تو نیست؛ اما حل کردن آنها مسئولیت توست. به واقع این جملهی درستی است.
حال این مسئولیت چطور میتواند به رفتار منجر به نتیجهی مطلوب برسد؟ برای تغییر وضعیت موجود در ابتدا باید آنچه هست را به درستی بشناسیم. باید بدانیم این خود ما دقیقا کیست و تحت شرایط گوناگون چطور عمل میکند.
برای ایجاد تغییر و خودشناسی به سرمایهی روانی غنی نیازمندیم. وقتی صحبت از سرمایه میشود ذهن همه سریعا به سمت سرمایهی مالی هدایت میشود؛ اما علاوه بر اینها انواع دیگری از سرمایه نیز هست که غنی بودن در آنها درست به اندازهی سرمایهی مالی اهمیت دارد و فقر آن موجب مشکلات فراوان خواهد شد. از اصطلاحاتی که روانشناسی مثبتگرا به درستی به روانشناسی افزوده است همین سرمایهی روانی است.
منظور از سرمایهی روانی منابع ذهنی و تواناییهایی روانی است که اندوختهی ما برای مقابله با اضطرابها، بحرانها و شرایط مختلف زندگی است. هرچه این سرمایهی روانی پربارتر باشد، زیست روانی ما راحتتر و سلامتتر خواهد بود. در واقع ما برای خودکاوی، خودشناسی و تغییر الگوهای ناکارآمد خود و یا بهبود شرایطمان نیازمند آنیم که سرمایهی روانی خود را غنیتر از قبل کنیم تا به نوعی بتوانیم زندگی خود را دوباره بیافرینیم. این امر چطور رخ خواهد داد؟
اگر بتوانیم در وهلهی اول به خودشناسی و شناختی کافی از روان خود برسیم و آگاهیمان را از ذهن و روان خودمان افزایش دهیم میتوانیم بر روان خود مسلط شده و با افزایش سرمایهی روانی توان تغییر را در خودمان ایجاد کنیم. امروزه کتابهای بسیار خوبی در زمینهی خودشناسی و رشد فردی منتشر میشود. ما در این مقاله قصد داریم با معرفی چند کتاب کارآمد و تاثیرگذار در موضوع خودشناسی نقشهی راهی برای مطالعه در این زمینه ارائه دهیم.
۱. ما مجموعهای زیبا از نقصهای منحصر بهفردیم!
قبل از آنکه قدم در مسیر خودشناسی بگذاریم باید توانایی پذیرش را در خودمان ایجاد کنیم. پذیرش خودمان با تمام خوبیها و بدیهایی که شاید هیچ کس آنها را نداند. هیچ کس به خوبی خودمان از اشتباهاتمان آگاه نیست و هیچ کس به اندازهی خودمان از شخص ما آسیب ندیده است. ممکن است برای خیلی از آدمها و یا شاید حتی برای همهی آدمها پذیرش خود با تمام نقصها و کاستیها دشوار باشد. در دنیایی که در آن تنها زیبایی به نمایش گذاشته میشود و آدمها تبدیل به ویترینی از دستآوردها و خوشیها هستند، صحبت کردن از نقصها و شکستها و کاستیها کار راحتی نیست چه برسد به آنکه بخواهیم آنها را بپذیریم.
خودشناسی ممکن است منجر به روبهرویی با جنبههای تاریکی از وجودمان شود که برایمان خوشایند نیست و اگر قبل از شروع خودشناسی قدرت پذیرش را در خودمان تقویت نکنیم؛ ممکن است از نیمههای راه بازگزدیم و خودشناسی را رها کنیم. شاید درستتر این باشد که بگوییم قدرت پذیرش تمام و کمال خودمان اولین گام از مسیر خودشناسی است.
از جمله کتابهایی که میتوانند در مسیر خودشناسی به ما کمک کنند تا خودمان را دقیقا همانطور که هستیم بپذیریم میتوان به کتابهای شجاعت مطلوب نبودن، شاد بودن کافی نیست، هنر ظریف رهایی از دغدغه ها و وابیسابی اشاره کرد. در ادامه به معرفی مختصر هریک از این آثار میپردازیم.
شجاعت مطلوب نبودن: دنیا جای بسیار سادهای است. زندگی هم ساده است.
این کتاب ممکن است با تمام کتاب های خودشناسی که تاکنون دیدهاید متفاوت باشد اما میتوان از آن به عنوان کتابی یاد کرد که طبق اصول دقیق روانشناسی و با توجه به رویکرد متأخرتر روانشناسی فردی آدلری نوشته شده است.
نویسندگان این کتاب، ایچیرو کیشیمی و فومیتاکه کوگا، کتاب را به شیوهی پرسش و پاسخ یک فیلسوف و جوان نوشتهاند و درخلال گفتوگوی اینها به بررسی مسائل مهم روانشناسی فردی و فلسفهی زندگی پرداختهاند. شیوهی نگارش کتاب یادآور رسالهی افلاطون است و همان هدف افلاطون را نیز دنبال میکند، یعنی بررسی دقیق مسائل از طریق موشکافی و البته با زبانی ساده و قابل فهم برای همه.
کتاب در پنج فصل تحت عنوان شب اول، شب دوم و به همین طریق تا شب پنجم نوشته شده است و در هر فصل به مسائل گوناگونی پرداخته میشود، مثلا موضوع شب اول این است که تروما وجود ندارد و یا در شب دوم در اینباره بحث میشود که تمام معضلات، معضلات فردی است.
موضوعات هرفصل طبق روانشناسی فردی آدلر انتخاب شده است. آدلر معتقد بود هرانسانی بیهمتاست و موجودی است که بیش از آنکه تحت تاثیر گذشته و تروماهای کودکی خود باشد ( که توان تغییر آنها را ندارد) تحت نیروی ارادهی خود است. چنین دیدگاهی به انسان این امکان را میدهد تا نسبت به توان و امکانات خود برای تغییر جهان ذهن و جهان بیرون آگاه شود.
شاد بودن کافی نیست: باید غم را هم تجربه کنیم!
همانطور که از عنوان کتاب پیداست،مارک منسون در این اثر با خوشبختی مطلق و دستیافتن به آن بهعنوان تنها هدف زندگی به چالش برمیخیزد. او معتقد است تلاش برای دستیابی به خوشبختی به هر قیمتی، ما را از تجارب ارزشمند زندگی، همچون شکست، درد و سختی دور میکند.
کتاب شاد بودن کافی نیست به ما یادآور میشود که افق انتهای مسیر خودشناسی لزوما افقی با زندگی بینقص نیست؛ بلکه زندگی در بستر خودشناسی یک زندگی پرچالش و حتی پرنقص اما آرام است.
منسون با تکیه بر طنز و شوخطبعی، به سراغ مفاهیمی چون کمالگرایی، خوش بینی افراطی، اجتناب از رنج و موانع درونی انسان در مسیر خودشناسی میرود. او با ارائهی مثالهایی ملموس و روایتهایی از تجربیات شخصی و تاریخی، خواننده را به بازنگری در نگرش خود نسبت به خوشبختی و موانع آن ترغیب میکند.
کتاب مجموعه جستاری است شامل ۹ فصل و هر فصل از چندین مقاله تشکیل شده است. مقالههایی تحت عناوین این چنینی. مثلا: شما خاص نیستید ، ارزشهای مزخرف، سفسطهی مسئولیت و تقصیر، مد قربانی بودن، شما دربارهی همه چیز اشتباه میکنید من هم همینطور، و بعد شما میمیمیرد و عناوینی این چنینی.
طنز مارک منسون از عنوانهایی که برای مقالهها انتخاب کرده نیز پیداست. درهر مقاله مسائلی مطرح میشود که بازنگری در آنها به رسیدن به دیدگاهی جدید در زندگی منجر خواهد شد.
کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغهها، دیگر کتاب مارک منسون نیز در همین زمینه و با محوریت خودشناسی نوشته شده است که برای مطالعهی بیشتر در این زمینه میتوانید این کتاب خوشخوان را نیز به لیست کتابهای خود اضافه کنید. به طور کلی منسون بر این باور است که تلاش برای رسیدن به خوشبختی مطلق، نه تنها بیهوده است، بلکه زمینهساز رنج بیشتر میشود. او با تکیه بر فلسفهی اگزیستانسیالیسم، به مخاطب میآموزد که انسان ذاتاً موجودی درگیر با انتخاب و مسئولیت است و همین امر، اجتنابناپذیر بودن رنج را رقم میزند.
منسون کتاب را با شرح مختصری از زندگی چارلز بوکوفسکی شروع میکند. نویسندهای که هرچند در حال حاضر موفق قلمداد میشود اما میتوان از زندگی او به عنوان مثالی از شکست و رنجهای فراوان یاد کرد. منسون از بوکوفسکی و نحوهی مواجههی او با زندگی به عنوان کلید رهایی از رنجها استفاده میکند یعنی کنار آمدن با خود به عنوان فردی شکست خورده. او کتاب را با همین رویکرد ادامه میدهد و در مقالههای مختلف توضیح میدهد پذیرش تمام و کمال خودمان چطور میتواند کلید رهایی باشد.
وابی سابی: زندگی نهچندان کامل ولی بینقص؛
وابی سابی مفهومی ژرف در زیباییشناسی ژاپنی است که درک عمیقی از زیبایی در گذر زمان، ناپایداری و نقص را به همراه دارد. این فلسفه زیباییشناختی، نگاهی متفاوت به جهان هستی را ارائه میدهد و ما را به پذیرش گذر زمان و یافتن زیبایی در این ناخالصیها و ناکاملیها دعوت میکند. کتاب «وابی سابی» نوشتهی بث کمپتن یکی از برجستهترین منابع برای آشنایی با این مفهوم است.
وابی به معنای سادگی روستایی، بیپیرایگی و آشتی با طبیعت است و سابی نیز گذر زمان فرسودگی و زوال بنابراین، وابی سابی، زیباییای را می ستاید که با گذر زمان پدیدار میشود. زیباییای که در عین سادگی و ناپایداری، عمیق و آرامشبخش است.
کتاب وابی سابی نوشتهی بث کمپتن، کاربرد این فلسفه را در زندگی روزمره شرح میدهد. کمپتن بر این باور است که با درک وابی سابی میتوانیم زندگی سادهتر، آرامتر و با معناتری داشته باشیم. او راهکارهایی را برای به کار بستن اصول وابی سابی در محیط زندگی، انتخاب اشیاء و نگاه به جهان هستی ارائه میدهد.
در مسیر خودشناسی پذیرش خودمان دقیقا به همان صورت که هستیم به همین راحتیها نیست؛ اما گمان میکنیم که به این درک و آگاهی رسیدهایم و میتوانیم همان عشق بیقید و شرطی که زمینهساز رشد و تغییر است را نثار خودمان کنیم. اما این ما که باید بپذیریم دقیقا کیست؟ چه چیزهایی در ما نیاز به اصلاح دارد؟ ما چطور فکر میکنیم و ذهنمان در شرایط مختلف چطور عمل میکند؟ کتابهای زندگی خود را دوباره بیافرینید و چرا تا به حال کسی اینها را به من نگفته بود و معنایی که به زندگیات میبخشی و پیوند دوباره با جوهره خویشتن از سری کتابهایی است که به پرسشهای این چنینی پاسخ میدهند.
زندگی خود را دوباره بیافرینید: از تلههای دائمی بگریزید!
کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید از آن دست کتابهایی است که مطالعهی آن تنها یک خوانش صرف نیست. باید مداد و کاغذ دست بگیرید و به واقع زندگی خود را دوباره بیافرینید. جفری یانگ مولف کتاب، از رواندرمانگران موثر معاصر و مبدع طرحواره درمانی است. این کتاب به تفصیل دربارهی طرحوارهها و تلههای زندگی توضیح داده است. از نظر یانگ تلهی زندگی الگویی است که از دوران کودکی آغاز میشود و اثر مستمر آن در سرتاسر زندگی به چشم میخورد.
تلهی زندگی یا طرحواره شیوهی زیستن و تفکر و رفتار ما را شکل میدهد برای همین است که ممکن است به چنین موقعیتهایی بربخوریم و با خود بگوییم « همیشه همین بلا برسرم میآید» یا « بازهم این کار را تکرار کردم هرچند واقعا نمیخواستم » . این دقیقا بلایی است که طرحوارههایمان میتوانند برسرمان بیاورند. حال این تلههای زندگی کداماند؟
جفری یانگ در این کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید به تفصیل شرح داده است که این تلهها کدامند و آزمونهایی را برای سنجش این تلهها و مشخص کردن آنها برای مخاطب آورده است. برخی از این تلهها الگوهایی شامل: رها شدگی، بیاعتمادی، وابستگی، محرومیت عاطفی، معیارهای سرسختگیرانه، استحقاق و .. است.
جفری یانگ یک روش درمانی به دنیای روانشناسی و در نتیجه خودشناسی بهتر اضافه کرد. اگر تجربهی اتاق درمان را داشته باشید ممکن است با این رویکرد آشنایی پیدا کرده باشید و مطالعهی این کتاب میتواند برای شما مفیدتر باشد. همچنین این کتاب میتواند باعث شود به شروع رواندرمانی و تغییر این تلههای زندگی فکر کنید. ما هربار که به دام این تلهها بیفیتم بخش عظیمی از سرمایهی روانی خود را از دست خواهیم داد. سرمایهای که باید به فکر حفظ و افزایش آن باشیم.
چرا تا بهحال کسی اینها را به من نگفته بود؟
برخلاف تصور رایج که روانشناس را معجزهگری با چوب جادو و یا هیپنوتیزمکنندهای میدانند که کارش نفوذ در روان آدمهاست، بخش عمدهی کار رواندرمانگران در اتاق دمان به آموزش مهارتهایی میگذرد که هرچند ساده و پیش پا افتاده به نظر برسند، اما کاربردیاند و سهم بسیار بزرگی در سلامت روان و بهبود زیست روانی اجتاعی افراد دارد. آموزشهایی از این قبیل که بالاخره با اضطرابمان چه کنیم؟ حواستان باشد که در اکثر مواقع درمانگر اضطراب را از بین نمیبرد بلکه به ما آموزش میدهد چگونه باید با این اضطراب کنار آمد.
همه میدانیم که باید به دنبال شادی و خوشحالی بگردیم و تلاش کنیم لحظات شادتری برای خود خلق کنیم اما چگونه؟ احساساتمان را چطور بفهمیم؟ چطور برای انجام کارها با انگیزه بمانیم؟ از دست دادن، بخش جداییناپذیر این زندگی است اما هیچکس به ما یاد نمیدهد با اندوه از دست دادنهایمان چطور مواجه شویم. به طور دقیقتر هیچ کس به ما یاد نمیدهد چطور به خودشناسی برسیم و با خودمان تعامل کنیم. اینها و بیشتر از اینها مسائلی است که در این کتاب مطرح میشود. با خواندن این کتاب با ابزارهای ممکن برای رویارویی با شرایط مختلف و خودشناسی آشنا میشویم.
دکتر جولی اسمیت در کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود که یکی از تاثیرگذارترین منابع خودشناسی در سالیان اخیر بوده، تجربهی سالها درمانگری خود را گردآورده است و مجموعهای از مهارتهای لازم را فراهم کرده است که طی سالیان در اختیار مراجعان خود قرار داده است. این کتاب که به تازگی منتشر شده است توجه منتقدین بسیاری را به خود جلب کرد و به لیست پرفروشترین کتابها راه یافت.
معنایی که به زندگی ات میبخشی: وظیفه زندگی خود را بیابید
از ابتدای پیدایش بشر، پرسشهایی بنیادین ذهن او را به خود مشغول کرده است. پرسشهایی در باب هستی، چیستی انسان، و جایگاه او در این دنیای پهناور. در این میان، پرسشی که همواره در گذر زمان طنینانداز بوده، یافتن معنای حقیقی زندگی است.
این دغدغه در عصر حاضر نیز همچنان انسان مدرن را به تکاپو وامیدارد. در دنیایی که پیشرفتهای علمی و تکنولوژی با سرعتی سرسامآور به جلو میرود، یافتن معنایی برای زیستن، بیش از هر زمان دیگری ضروری به نظر میرسد.
کتاب معنایی که به زندگیات میبخشی نوشتهی آلفرد آدلر، روانشناس برجستهی اتریشی، اثری است که در پی پاسخ به همین پرسش بنیادین برآمده است. آدلر، با رویکردی نوین به مفهوم روانشناسی فردی، به ما میآموزد که چگونه درک درستی از خود و جایگاهمان در اجتماع داشته باشیم و در نهایت از طریق خودشناسی معنایی والا به زندگی خویش ببخشیم.
کتاب معنایی که به زندگیات میبخشی با ترجمهی روان و رسای ساناز کمالی، در واقع سفری است به دنیای درون و کشف وظیفه زندگی. آدلر بر این باور است که هر فردی در ابتدای زندگی، تصویری ذهنی از خود در آینده، موسوم به طرح زندگی را ترسیم میکند. این طرح زندگی تحت تاثیر تجربیات اولیهی فرد و برداشتهای او از جهان شکل میگیرد.
وظیفهی زندگی، همانند یک قطبنما، جهتدهندهی مسیر ما در زندگی است. این وظیفه، فراتر از رسیدن به موفقیتهای مادی و دنیوی است و در واقع، هدفی است که به زندگی ما معنا میبخشد و ما را به سوی کمال و خودشناسی سوق میدهد.
وظیفهی زندگی، در واقع تجلی عمیقترین آرزوها و آرمانهای ما در زندگی است. این همان چیزی است که به ما انگیزه میدهد تا از سختیها عبور کنیم، بر چالشها غلبه کنیم و به دنبال اهدافمان تلاش کنیم.
آدلر در کتاب معنایی که به زندگیات میبخشی به ما میآموزد که چگونه وظیفهی زندگی خود را کشف کنیم و در مسیر تحقق آن گام برداریم. او تاکید میکند که وظیفهی زندگی، مقصدی ثابت و غیرقابل تغییر نیست، بلکه میتواند در طول زندگی با توجه به تجربیات و آموختههایمان تکامل یابد و تغییر کند.
مهمترین نکته در یافتن وظیفهی زندگی، خودشناسی است. ما باید با شناخت نقاط قوت و ضعف خود، ارزشها و باورهایمان و همچنین نیازها و خواستههایمان، به درک عمیقتری از خود دست پیدا کنیم.
در این مسیر، ارتباط با دیگران نیز نقشی کلیدی ایفا میکند. تعامل با افراد مختلف، ما را در معرض دیدگاهها و تجربیات جدیدی قرار میدهد و به درک بهتر خودمان از جهان پیرامونمان کمک میکند.
آدلر با ارائه مثالهای متعدد و داستانهای واقعی از زندگی افراد مختلف، به خواننده کمک میکند تا به خودشناسی بهتر و درک عمیقتری از مفهوم وظیفهی زندگی و نقش آن در یافتن معنا در زندگی پیدا کند. این کتاب، راهنمایی ارزشمند برای کسانی است که به دنبال زندگیای پرمغز و هدفمند هستند.
کتاب معنایی که به زندگیات میبخشی از دو بخش اصلی تشکیل شده است:
- بخش اول: نظریهی روانشناسی فردی
در این بخش، آدلر به معرفی مفاهیم کلیدی روانشناسی فردی، از جمله سبک زندگی، احساس حقارت، جبران، و وظیفهی زندگی میپردازد. او با زبانی ساده و روان، این مفاهیم را شرح میدهد و به خواننده کمک میکند تا درک عمیقتری از ماهیت انسان و روابط او با دیگران به دست آورد. - بخش دوم: کاربرد نظریهی روانشناسی فردی در زندگی
در این بخش، آدلر به بررسی چگونگی کاربرد نظریهی روانشناسی فردی در حل مسائل مختلف زندگی میپردازد. او به موضوعاتی مانند تربیت فرزندان، روابط زناشویی، و انتخاب شغل میپردازد و راهکارهایی عملی برای حل چالشهای مربوط به این حوزهها ارائه میدهد.
این کتاب برای طیف گستردهای از خوانندگان، از جمله دانشجویان روانشناسی، مشاوران، والدین، و هر کسی که به دنبال یافتن معنا در زندگی و خودشناسی است، مفید و کاربردی خواهد بود.
پیوند دوباره با جوهره خویشتن: راهنمای عملی احساس خوب و شادی
گاهی اوقات ممکن است اینطور به نظر برسد که همه چیز درست سرجای خود قرار داد و زندگی طبق روال خود به پیش میرود؛ اما با این حال احساس کنیم زندگی چیزی کم دارد. مدام نگرانیم و از این زندگی بروفق مراد احساس رضایت نداریم.
این اوضاع زندگی بسیاری از ماست. زندگی میکنیم اما از زندگیمان خوشنود نیستیم. خسته و مضطربیم و شور و شوق و حس سرزندگی نداریم، حتی وقتی اوضاع مالی خوبی داریم و دوستان و خانواده در اطرافمان هستند. پس مشکل اصلی کجاست؟
کریستین نایب در کتاب پیوند دوباره با جوهره خویشتن معتقد است مشکل اصلی این است که اضطراب احساساتمان را خفه میکند و این کتاب را در جهت عنوان این مسئله به عنوان مشکلی که انسان مدرن امروز ممکن است با آن مواجه شود نوشته است.
نایب در این کتاب مهم با موضوع خودشناسی چنین مطرح میکند که بیشتر اوقات علائمی که تجربه میکنیم مشکل اصلی ما نیستند و مشکل اصلی نوعی از اضطراب است که خود را به شکلهای مختلفی مثل نگرانی، حملات وحشتزدگی، بیخوابی، تحریکپذیری، بیقراری،اعتیاد، افسردگی، احساس گناه و.. نشان میدهد.
کتاب کتاب پیوند دوباره با جوهره خویشتن در هفده فصل به طور مفصل توضیح داده است که در واقع در ذهنمان چه میگذرد و سازوکار عملکردی روانمان چیست و چه بر سر احساساتمان میآوریم. فصلها ذیل عناوینی مثل مشکل واقعی، نظریهای در خصوص طرز کار انسان، احساسات چه هستند، با مکانیسمهای دفاعی چگونه رفتار کنیم؟ مسیر معنوی،چرا اکنون باید تغییر کنید و مسائل این چنینی به بررسی عملکرد روان پرداخته است.
در مسیر خودشناسی این کتاب، یک کتاب جامع و مفید برای شناخت دقیق سطوح مختلف روانی و عملکرد ذهن است که به تفصیل و با جزيئات و با زبانی ساده و روان به واکاوی ذهن پرداخته است.
پیوند دوباره با جوهره خویشتن به ما کمک می کند تا این تصویر مخدوش را کنار زده و با گوهر اصیل وجودی خود ارتباط برقرار کنیم. با شناخت دقیق تر خود، درمییابیم که چه کسی هستیم، چه تواناییهایی داریم و به دنبال چه چیزی در زندگی هستیم. این خودشناسی به ما قدرت انتخاب و اختیار میدهد تا مسیری را برگزینیم که منجر به شکوفایی استعدادهایمان، رسیدن به اهدافمان و در نهایت داشتن یک زندگی شاد و رضایت بخش شود.
برای مطالعهی بیشتر در زمینه خودشناسی میتوانید در اینجا جستجو کنید.
با طی کردن این مسیر خودشناسی، از پذیرش تا شناخت مختصری از ساحت روان، میتوانیم تواناتر از قبل در قبال خودمان و نسبت به دنیای پیرامونمان دست به تغییر بزنیم. لازم به ذکر است که خودشناسی تنها گام نخست این مسیر است و برای رسیدن به سرمنزل مقصود گامهای متعدد دیگری نیز لازم است. مثلا باید بدانیم در این مسیر به چه ابزارهای روانشناختی نیازمندیم. باید دست به بهبود و افزایش برخی از قابلیتهای روانی بزنیم و یا با برخی از ویژگیهای درونیمان مبارزه کنیم. به مهارتهای شناختی و ارتباطی خودمان اضافه کنیم و یا با برخی اختلالها و رنجها در درونمان آشناتر شویم.