مشاهده همه پیشنهادات
0
سبد خرید
ارسال رایگان با پست برای سفارش های بالای ۸۰۰ هزار تومان.

در حال حاضر هیچ محصولی در سبد خرید شما نیست.

چرا از شهر کتاب پاسداران خرید کنیم؟

مشاهده
0
سبد خرید
ارسال رایگان با پست برای سفارش های بالای ۸۰۰ هزار تومان.

در حال حاضر هیچ محصولی در سبد خرید شما نیست.

چرا از شهر کتاب پاسداران خرید کنیم؟

مشاهده
عصر طلایی رمان جنایی: آگاتا کریستی و هم‌قطارانش!

عصر طلایی رمان جنایی: آگاتا کریستی و هم‌قطارانش!

رمان جنایی

مقدمه:

برای مدتی طولانی، خواندن رمان‌های عصر طلایی رمان جنایی دیگر مُد نبود. البته، کتاب‌های آگاتا کریستی همچنان فروش خوبی داشتند و دائما فیلم و سریال‌های اقتباسی از آن‌ها ساخته می‌شد. اما او یک استثنا است. طرفداران دیگر ملکه‌های جنایی‌نویسی مثل دوروتی سایرس، نیل‌گو مارش و مارجری آلینگهام همچنان آثارشان را دنبال می‌کردند، و چند نویسنده‌ی خوب هم بودند که با سبک و سیاق عصر طلایی می‌نوشتند و می‌رفتند، نویسنده‌هایی مثل پاتریشیا مویس، دومینیک دواین و سارا کودول.

البته که «عصر طلایی» اصطلاح مبهمی است که تعابیر مختلفی از آن می‌شود. بعضی‌ها شروع و پایان آن را با استناد به تاریخ انتشار کتاب‌های خاص تعریف می‌کنند، اما نگارنده این مقاله معتقد است که عصر طلایی بازتابی از یک دوره‌ی خاص است. در این میان اما صدها نویسنده‌ی دیگر که در عصر طلایی رمان جنایی به شهرت رسیده بودند دیگر آثارشان تجدید چاپ نمی‌شد. و تا جایی که به خوانندگان و منتقدان مربوط می‌شد، انگار دیگر وجود نداشتند.

عصر طلایی رمان جنایی

بهترین رمان های پلیسی و داستان‌های جنایی را اینجا ببینید.

عصر طلایی رمان جنایی: برآمدن ققنوس از میانه‌ی خاکستر!

در فاصله‌ی میان دو جنگ جهانی، نویسندگان بریتانیا و آمریکا برخی از برترین رمان‌های جنایی تاریخ را خلق کردند و کارآگاهان به یاد ماندنی‌ و جاودانه در ذهن مخاطب خلق کردند. رخدادهای ادبی مربوط به ژانر پلیسی و کاراگاهی در این دوره چنان وسیع و خلاقانه بوده است که شهرت اید دوران به عصر طلایی رمان جنایی تعجب کسی را برنمی‌انگیزد.

پس لرزه‌های ناشی از جنگ جهانی اول، مدت‌ها دوام داشت و طول کشید تا آرامش به بریتانیا بازگردد. در چهار سال گذشته، جان نزدیک به یک میلیون سرباز بریتانیایی از دست رفته بود. اعتماد به طبقه‌ی حاکم خدشه‌دار گشته و کشوری که زمانی ثروتمندترین کشور صنعتی جهان به شمار می‌رفت، در آستانه‌ی ورشکستگی قرار داشت. مردم در گوشه‌گوشه‌ی جزایر سبز بریتانیا می‌خواستند تا از هرج‌ومرج و بی‌ثباتی روزهایشان رهایی یابند. و اینچنین بود که مأمنِ رهایی از مشکلات‌شان را در غیرمحتمل‌ترین جای ممکن می‌جستند: قتل. یا حداقل، ورژنی قانونی از آن یعنی داستان جنایی!

در عصر طلایی رمان جنایی با الهام از شرلوک هولمزِ آرتور کانن دویل و کارآگاهان محبوب دیگر، که برای بسیاری از بریتانیایی‌ها یادآور دوران بهشتی ادواردی بود، موج جدیدی از نویسندگان شروع به خلق دنیایی درخشان و دلپذیر کردند تا هموطنانشان در آن غرق شوند. دنیایی از خانه‌های اعیانی، کشتی‌های تفریحی مجلل، تئاترها، مهمانی‌های باغی و هتل‌های لوکس؛ با مردمی خوش‌پوش و ثروتمند که به نظر نمی‌رسید هرگز مجبور به کار سخت باشند و همیشه تنها یک روز با مهمانی کوکتل بعدی فاصله داشتند. شاید همه‌چیز کمی کسل‌کننده به نظر می‌رسید، مگر اینکه در چند صفحه‌ی اول، تقریباً حتمی بود که یکی از این خانم‌ها و آقایان خوش‌صحبت، به طرز مرموزی به قتل برسد.

عصر طلایی رمان جنایی

گرازشی از احوال عصر طلایی رمان جنایی

تاریخ دقیق عصر طلایی رمان جنایی محل بحث‌های داغ است (منتقدی که این اصطلاح را ابداع کرد، هاوارد هی‌کرافت، معتقد بود تنها به دهه‌ی ۱۹۲۰ اعمال می‌شود)، اما بگذارید با انتشار اولین رمان هرکول پوآرو نوشته‌ی آگاتا کریستی، با عنوان «حادثه‌ی مرموز در استایلز»، در سال ۱۹۲۰ شروع کنیم و با حمله‌ی آلمان نازی به لهستان در سال ۱۹۳۹ که بار دیگر اروپا را به کام جنگ فرو برد، به پایان برسانیم. دوروتی لِی سایرز، شوک‌زده از فجایع در حال وقوع، برای همیشه از دنیای جنایی کناره‌گیری کرد و کارآگاه تیزهوش خود، لرد پیتر ویمسی (توصیف‌شده توسط خالقش به عنوان ترکیبی از فرد آستر و برتی ووستر) را با خود برد.

مسلماً بسیاری از نویسندگان عصر طلایی رمان جنایی – مانند کریستی، مارجری آلینگهام، پاتریشیا ونت‌وورت، ارل استنلی گاردنر و رکس استوت – حتی پس از شکست نهایی هیتلر، به مدت ده‌ها سال به خلق رمان‌های جنایی فوق‌العاده ادامه دادند. نویسندگان دیگری نیز به سبک و سنت آن‌ها ملحق شدند، مانند پی.دی. جیمز و کارولین گراهام.

با این حال، کاملاً منصفانه است که بگوییم، همان‌طور که جنگ جهانی اول فضای آراسته و اشرافی هلمز و واتسون را در هم شکسته بود، جنگ جهانی دوم نیز قلمروی امن و آسوده‌ی آلبرت کمپیون و خانم مود سیلور را منهدم کرد. رمان‌های جنایی با الهام از نویسندگان «سخت‌جوش» آمریکایی مانند ریموند چندلر، جیمز ام. کین و کریگ رایس (که اغلب نادیده گرفته می‌شود و رمان جنایی ۱۹۴۴ او با عنوان «خانه‌ی شیرین قتل عام» اثری درخشان است)، مسیر جدیدی را در پیش گرفتند. هرچند کریستی و هم‌قطارانش همچنان در میان خوانندگان بسیار محبوب باقی ماندند، اما حالا قدیمی و از مد افتاده به نظر می‌رسیدند. آن‌ها در دنیایی که راک اند رول حرف اول را می‌زد، هنوز مشغول نواختن جاز بودند.

باشگاه نویسندگان جنایی در عصر طلایی رمان جنایی

با این حال، عصر طلایی رمان جنایی فراتر از تاریخ است. این دوره همچنین درباره‌ی فرم، فضا و روایت نیز حرف‌هایی برای گفتن دارد. داشیل همت در دهه‌ی ۱۹۳۰ داستان‌های کارآگاهی می‌نوشت که بعدتر به رمان نوآر مشهور شدند. آن‌ها را نمی‌توان در زمره‌ی داستان‌های عصر طلایی به شمار آورد. این داستان‌ها بیش از حد خشن و بی‌رحم‌اند، با کارآگاهانی که دچار خماری، بوی بد دهان و مشت‌های کبود هستند. نویسندگان عصر طلایی رمان جنایی عموماً از طبقه‌ی متوسط به بالا بودند و قربانیان قتل، مظنونان و کارآگاهان داستان‌هایشان نیز همین‌طور. به سختی می‌توان تصور کرد که خانم مارپل یا بازرس آلین جمجمه‌ی متهمی را با قنداق تپانچه بشکنند، همان‌طور که نمی‌توان وینستون چرچیل را در حال رقص بریک‌دنس تصور کرد. نویسندگان و شخصیت‌های عصر طلایی، همگی افرادی اجتماعی بودند. در بریتانیا، آن‌ها انجمن خود را با عنوان «باشگاه نویسندگان جنایی» تأسیس کردند.

.عصر طلایی رمان جنایی

درباره باشگاه نویسندگان جنایی در این مقاله بخوانید

یکی از برجسته‌ترین اعضای این باشگاه، رونالد ناکس (نویسنده‌ی مجموعه‌ی رازهای مایلز بریدن – بهترین آن‌ها، «هنوز مرده» در سال ۱۹۳۴ منتشر شد) نوشت که «مهم‌ترین جذابیت یک داستان کارآگاهی، گشودن راز یک معمای پیچیده است؛ معمایی که اجزای آن به طور واضح برای خواننده مطرح می‌شود.» این ویژگی کلیدی برای تعریف عصر طلایی رمان جنایی به شمار می‌رود. این باوری مشترک میان نویسندگان گوناگونی مانند جی.کی. چسترتونِ انگلیسیِ متعصب کاتولیک (خالق پدر براون) و دو پسرعموی یهودی اهل کتاب از بروکلین بود که با نام مستعار النری کویین، به خلق آثار خود می‌پرداختند.

داستان‌های عصر طلایی رمان جنایی معمّاهای «چه کسی مرتکب قتل شده؟» هستند؛ پازل‌های جنایی با سرنخ‌ها، مسیرهای گمراه‌کننده و ردپای‌های کاذب که خواننده را – همان‌طور که در مورد النری کویین به معنای واقعی کلمه اتفاق می‌افتد – به چالش می‌کشند تا پیش از کارآگاه، مجرم را شناسایی کند. چه معمّاهای اتاق قفل‌شده (شاید بهترین آن‌ها «مرد توخالی» نوشته‌ی جان دیکسون کار) باشند، چه داستان‌های کارآگاهی با صندلی راحتی (مانند رمان درخشان و هوشمندانه‌ی «جعبه‌ی شکلات مسموم» نوشته‌ی آنتونی برکلی)، یا قتل‌هایی در خانه‌های اعیانی که با طوفان از دنیا جدا شده‌اند (زمینه انتخاب گسترده‌ای است، اما رمان «عده‌ای باید تماشا کنند» نوشته‌ی اتل لینا وایت، اثری نسبتاً رضایت‌بخش است)، داستان به شیوه‌ای منظم و منطقی روایت می‌شود و – در ۹۹ درصد موارد – مجرم شناسایی و مجازات می‌شود، آشفتگی برطرف می‌گردد و همه چیز به حالت عادی بازمی‌گردد.

محبوبیت فراگیر رمان‌ در عصر طلایی رمان جنایی فرصت‌های فوق‌العاده‌ای را برای نویسندگان ایجاد کرد، چرا که ناشران با عجله برای تأمین تقاضا به تکاپو افتاده بودند. نتایج همیشه هم خوب نبودند. بسیاری از کتاب‌ها فرمولی بودند، با شخصیت‌های تک‌بعدی و پر از کلیشه‌های زشت طبقاتی و نژادی. آثار ارزشمند اغلب در میان دریایی از آثار بی‌ارزش گم می‌شدند. در نتیجه، برخی از رمان‌های درخشان «عصر طلایی» به ناحق فراموش شده‌اند. در میان آن‌ها می‌توان به مجموعه رازهای آنتونی بات‌هرست نوشته‌ی برایان فلین (رمان «راز چشم طاووس» اثری کلاسیک از عصر طلایی رمان جنایی است که با حضور ولیعهد یک کشور خیالی در اروپای مرکزی، جشن سالانه‌ی یک انجمن شکار روباه و سیانور روایت می‌شود) و مجموعه‌ی عالی لودویک تراورز نوشته‌ی کریستوفر بوش (رمان «رقص مرگ» که در آن خانه‌ی اعیانی – چه چیز دیگری! – با کولاک از دنیا جدا می‌شود و مهمانی با خنجری در قلب به قتل می‌رسد، معمایی کاملاً رضایت‌بخش است) اشاره کرد.

شاید بتوان گفت تمام نوشته‌های عصر طلایی رمان جنایی درخشان نیستند، اما آثار درخشان بسیاری در میان آنان وجود دارد که مخاطب را تا انتها بر صندلی خود میخکوب می‌کند.

عصر طلایی رمان های جنایی

فراتر از سرگرمی: عصر طلایی و انعکاس جامعه

آثار انتشاریافته در عصر طلایی رمان جنایی صرفاً سرگرمی‌‌هایی برای کناره‌گیری از روزمرگی نبودند. آن‌ها آینه‌ای بودند که جامعه‌ی در حال تحول را در آن دوران منعکس می‌کردند. ترس از کمونیسم در اروپا و نفوذ مافیا در آمریکا، در بسیاری از داستان‌های این دوره نفوذ کرده است. نویسندگانی مانند دروتی سایرس با شخصیت لرد پیتر ویمسی، به شکاف طبقاتی و نقش فزاینده‌ی زنان در جامعه پرداختند.

همچنین نباید نقش زنان نویسنده را در عصر طلایی رمان جنایی دست‌کم گرفت. آگاتا کریستی، ملکه‌ی بلامنازع این عرصه، با تیزبینی و هوشمندی، شخصیت‌های پیچیده و معمّاهای استادانه خلق کرد. اما او تنها نبود. نویسندگانی مانند مارجری آلینگهام، با کارآگاه خانم جین مرموئی، و نگارنده‌ی نام مستعار میون فریزر، با قهرمان زنِ کم‌حرف و باهوش خود، نشان دادند که زنان نیز می‌توانند کارآگاهانی تیزهوش و قابل اعتماد باشند.

با این حال، همان‌طور که اشاره شد، عصر طلایی رمان جنایی بدون سهم تاریک خود نبود. کلیشه‌های نژادی و طبقاتی، متأسفانه در بسیاری از آثار آن دوران وجود دارد. خدمتکاران بی‌مخ و شخصیت‌های شروری که صرفاً به دلیل قومیت یا طبقه‌ی اجتماعی‌شان به تصویر کشیده می‌شوند، لکه‌هایی بر دامن این دوره‌ی درخشان هستند.

 

میراث عصر طلایی رمان جنایی: تصویری که به‌روز می‌شود!

عصر طلایی رمان جنایی علی‌رغم نواقصی که دارد، تأثیری عمیق و ماندگار بر ادبیات پلیسی داشته است. قواعد نانوشته‌ی این ژانر، فرمول‌های موفق و شخصیت‌های به یادماندنی که در این دوره شکل گرفتند، همچنان الهام‌بخش نویسندگان معاصر هستند.

امروزه، همچنان شاهد خلق رمان‌های جنایی با الهام از سبک عصر طلایی رمان جنایی هستیم. آثاری که با حفظ احترام به سنت‌های این دوره، اما با رویکردی امروزی به مسائل اجتماعی و شخصیت‌پردازی‌های چندبعدی، مخاطبان را سرگرم می‌کنند.

عصر طلایی پناهگاهی برای فرار از آشوب و جنایت دنیای واقعی بود، اما فراتر از آن، دوره‌ای درخشان از نوآوری و خلاقیت در عرصه‌ی ادبیات جنایی به شمار می‌رود. دوره‌ای که خوانندگان را به چالش کشید، سرگرم کرد و تأثیری ماندگار بر این ژانر محبوب گذاشت.

عصر طلایی رمان های جنایی

عصر طلایی رمان جنایی: سلطنت زنان!

عصر طلایی رمان جنایی، دورانی درخشان در ادبیات انگلستان بود که درست مانند کشوری که آن را پدید آورد، تحت سلطنت ملکه‌ها اداره می‌شد. اما بر تخت این سرزمین، نه یک پادشاه، بلکه چهار ملکه‌ی جنایت تکیه زده بودند: آگاتا کریستی، دروتی سایرس، مارجری آلینگهامو نگار مارش.

چهار ملکه‌ی جنایی‌نویسی

این ملکه‌های جنایی‌نویسی  در سال‌های بین دو جنگ جهانی تاجگذاری کردند. آن‌ها به تعریف و تثبیت سبک رمان رازآلود کمک شایانی رساندند، قواعد پیچش‌های داستانی و فریب خواننده را پایه‌گذاری کرده و کارآگاهانی نمادین خلق نمودند؛ از اشراف خوشگذران تا زنان مجرد مو‌نقره‌ای.

اگرچه ادگار آلن پو رمان جنایی را اختراع کرد، ملکه‌های جنایت اما آن را پالایش و بسته‌بندی کرده و به مخاطبان انبوه در سراسر جهان عرضه نمودند. آن‌ها در حوزه‌ی رمان جنایی همان نقشی را ایفا می‌کنند که گروه بیتلز در موسیقی پاپ برعهده داشت؛ «چهار شگفت‌انگیز» دنیای رازآلود.

آگاتا کریستی، ملکه‌ی بی‌چون و چرای جنایی‌نویسی!

حتی در میان جمعی از ملکه‌ها، همواره یکی بر صدر می‌نشیند. در میان ملکه‌های جنایت، این جایگاه بدون شک متعلق به آگاتا کریستی است. رمان‌هایی که چه در عصر طلایی رمان جنایی و چه بعد از آن پرفروش‌ترین آثار این حوزه به شمار می‌روند، به زبان‌های بیشتری ترجمه شده‌اند و اقتباس‌های تلویزیونی و سینمایی بیشتری از آن‌ها ساخته شده است.

دِیم آگاتا، زندگی‌ای به سبک و سیاق شخصیت‌های داستان‌های عمارت‌های روستایی‌اش داشت. والدین او از طبقه‌ی اشراف زمین‌دار بودند. دنیای کریستی در دوران کودکی، پر از تفریحات اجتماعی اشرافی همچون نمایش‌های آماتور، مهمانی‌ها، شکار روباه، رقص و شب‌های موسیقی بود. کار هرگز در افق زندگی آگاتا دیده نمی‌شد، اما او از نوشتن لذت می‌برد و پس از چند تلاش ناموفق، در سال ۱۹۱۶ اولین رمان خود با عنوان «حادثه‌ی مرموز در استایلز» را به رشته‌ی تحریر درآورد. این رمان که کارآگاه پوآرو را به جهان معرفی کرد، برای یافتن ناشر با دشواری‌هایی روبرو شد، اما سرانجام در سال ۱۹۲۰ به چاپ رسید.

کارآگاه مشهور دیگر دِیم آگاتا، خانم مارپل، پیش از اولین حضور کامل خود در رمان «قتل در خانه کشیش» (۱۹۲۷) در مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه به خوانندگان معرفی شده بود.

تا آن زمان و در دوره عصر طلایی رمان جنایی، آگاتا کریستی شهرتی جهانی پیدا کرده بود؛ نه به خاطر آثار داستانی‌اش، بلکه به دلیل ناپدید شدن ده روزه‌ی مرموز او که منجر به جستجوی سراسری در بریتانیا و تیتر شدن خبر در تمام روزنامه‌های جهان شد. این حادثه – که احتمالا به دلیل فروپاشی روانی ناشی از مرگ مادرش و خبر ترک او توسط همسرش به زنی دیگر رخ داد – نه تنها زندگی کریستی را دگرگون کرد، بلکه او را به طور ناخواسته وارد دنیای افراد مشهور ساخت.

آگاتا کریستی ناپدید می‌شود - عصر طلایی رمان جنایی

بیشتر بخوانید: ده روزی که آگاتا کریستی ناپدید شد!

ازدواج مجدد با یک باستان‌شناس جوان، زندگی کریستی را ثبات بخشید و سفرهای آن‌ها با این زوج، موقعیت‌های دلپذیر فراوانی را برای رمان‌هایی مانند «مرگ بر فراز نیل» و «قتل در بین‌النهرین» فراهم آورد.

امروزه، کریستی را مبتکر سبک جناییِ «آرامش‌بخش» می‌دانند که با فضاهای روستایی، شخصیت‌های طبقه‌ی متوسط، خشونت کنترل‌شده (سم، سلاح محبوب کریستی برای قتل است) و صحنه‌ی نهایی اجتناب‌ناپذیرِ گردهمایی تمام مظنونین در گلخانه شناخته می‌شود. اما با وجود اینکه مشهورترین آثار او قطعا در این قالب جای می‌گیرند، کریستی همچنین یک نوآور بود و رمان‌هایی مانند «و بعد هیچ‌کس نبود» و «قتل راجر آکروید» انقلابی در رمان جنایی ایجاد کردند.

مجموعه آثار آگاتا کریستی را اینجا مشاهده کنید.

دروتی سایرس: ملکه‌ای طناز!

اگر دِیم آگاتا کریستی تجسم یک بانوی اشرافی روستایی با مبلمان گلدار و عصرانه‌های چای به نظر می‌رسید، دروتی سایرس – خالق لرد پیتر ویمسیِ باهوش اما ظاهرا بی‌دست و پا، نویسنده‌ی شوخ‌طبع، هریت وان، و دوره‌گردی که به کارآگاه تبدیل می‌شود، مونتاگ اگ – روشنفکر دربار ملکه‌های جنایت بود.

فرزندِ تنها یک کشیش و معلم مدرسه، سایرز در شش سالگی زبان لاتین را آموخت و مدرک درجه یک خود را در رشته‌ی زبان‌های مدرن و ادبیات قرون وسطی از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد (تجربیات او در کالج سومرویل، زمینه‌ای برای رمان درخشان لرد پیتر ویمسی با عنوان «شب باشکوه» شد).

سایرس در نوجوانی مجموعه اشعاری منتشر کرد و ترجمه‌ی محترمی از «کمدی الهی» اثر دانته را ارائه داد. حرفه‌ی نویسندگی جنایی او در سال ۱۹۲۳ با اولین رمان ویمسی، «این جسد کیست؟» آغاز شد.

عصر طلایی رمان جنایی

پس از ترک آکسفورد، سایرس در یک آژانس تبلیغاتی لندن به نام اس. اچ. بنسون، به عنوان محتوانویس مشغول به کار شد. او که استعداد قافیه‌سازی و بازی با کلمات داشت، مجموعه‌ای از پوسترهای معروف برای گینس نوشت و سرانجام توانست به صورت تمام‌وقت به نویسندگی بپردازد. تجربیات او در دفاتر بنسون، زمینه‌ای برای رمان «قتل باید تبلیغ شود» را رقم زد.

زندگی خصوصی دروتی سایرس چاشنی‌ای از سبک بوهمی داشت که می‌توانست خط داستانی جذابی برای دِیم آگاتا باشد. او رابطه‌ای پرشور (هرچند بدون نزدیکی فیزیکی) با جان کورنوس، شاعر یهودی روس که به عشق آزاد اعتقاد داشت، برقرار کرد (او با نام فیلیپ بویز در رمان «سم قوی» به دنیای داستان راه یافت). او از یک فروشنده‌ی ماشین که متاهل بود باردار شد و سپس با همسر مرد زندگی کرد که به او در به دنیا آوردن فرزندش به صورت پنهانی کمک کرد (می‌بینید که چرا شبیه خط داستانی‌های آگاتا کریستی است؟). بعدها با یک افسر ارتش طلاق‌گرفته به نام مک فلمینگ ازدواج کرد و زندگی‌اش کمی آرام گرفت.

دروتی سایرس با نثری استادانه، لحنی تیز و ذوقی برای هجو اجتماعی، در طول عمر خود به عنوان بزرگ‌ترین نویسنده‌ی جنایی شناخته می‌شد. رمان لرد پیتر ویمسی او با عنوان «نه خیاط، نه دزد، نه آهنگر، نه جاسوس» که ماجرای گروهی از ناقوس‌زن‌ها در شرق انگلستان را روایت می‌کند، به طور کلی بهترین اثر او به شمار می‌رود.

در سال ۱۹۳۷، سایرس آخرین رمان جنایی خود با عنوان «ماه عسل کارآگاهی» را نوشت و سپس – بدون توضیحی – نوشتن داستان‌های جنایی را رها کرد و به جای آن روی نوشتن نمایشنامه‌ها و مقالات با موضوعات مذهبی تمرکز نمود.

کتاب قتل در باشگاه دروتی سایرس عصر طلایی رمان های جنایی

مارجری آلینگهام: دختری از نسل نویسندگان

در حالی که سایرس با نویسندگان تحصیل‌کرده در آکسفورد با پیشینه‌ی روشنفکری مانند سی. اس. لوئیس و جی. آر. آر. تالکین، اشتراکات فکری و زمینه‌ی اجتماعی داشت، مارجری آلینگهام از سنت ادبی کاملاً متفاوتی برآمده بود. هر دو والدین او نویسنده بودند؛ اما آن‌ها به هیچ وجه از اعضای گروه ادبی بلومزبری، با گرایش‌های خاص‌شان، نبودند. پدرش هربرت، داستان‌های عامه‌پسند (از جمله ده‌ها داستان با حضور کارآگاه سِکستون بلیک) می‌نوشت، در حالی که مادرش امی، داستان‌های عاشقانه را برای مجلات زنانه به رشته‌ی تحریر درمی‌آورد. آلینگهام‌ها هیچ ادعایی نداشتند – برای آن‌ها نویسندگی یک حرفه بود. این نگرش، رویکردی بود که دخترشان نیز در پیش گرفت.

آلینگهام اولین دستمزد خود را در سن هشت سالگی دریافت کرد و اولین رمان خود – داستانی اسرارآمیز و غیبی درباره‌ی قاچاقچیان – را در ۱۹ سالگی منتشر نمود. با مشغله‌ی ارسال داستان‌های کوتاه به مجلات بریتانیایی، زمان کمی برای نوشتن رمان دیگری پیدا می‌کرد. سرانجام، فرصت در طول ماه عسل دو هفته‌ای پس از ازدواج با فیلیپ یانگمن کارتر، هنرمند، برای او فراهم شد. حاصل این دوره، رمان «جنایت در دادلی سیاه» بود که شخصیت اصلی آن، کارآگاه آلبرت کمپیون از اسکاتلندیارد، به محور اصلی آثار بعدی او تبدیل شد.

عصر طلایی رمان جنایی

در ابتدا، کمپیون شخصیتی سبک‌سر و کم‌اهمیت بود – شاید به این دلیل که تقلیدی طنزآمیز از لرد پیتر ویمسی به شمار می‌رفت. آلینگهام آشکارا برنامه‌ی خاصی برای او نداشت، اما ناشران آمریکایی‌اش به این شخصیت اشرافیِ ظاهرا بی‌دست و پا علاقه‌مند شدند و او را تشویق کردند که در دومین رمان جنایی‌اش نیز از او استفاده کند. آلینگهام با در نظر گرفتن بازار پررونق آمریکا، در رمان «خیابان اسرار» این کار را انجام داد و همچنین خط داستانی‌ای را با حضور یک قاضی آمریکایی که برای فرار از گانگسترها به ساحل انگلستان پناهنده شده بود، به اثرش افزود.

کمپیون، درست مانند نویسنده‌اش، با گذشت سال‌ها تغییر کرد و رشد نمود. او عاشق شد، ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. در آخرین حضورش در رمان «حمل عقاب» (تکمیل‌شده توسط فیلیپ یانگمن کارتر پس از مرگ زودهنگام آلینگهام در اثر سرطان سینه در ۱۹۶۶)، او دیگر هیچ شباهتی به آن جوان کم‌تجربه و احمق در سال ۱۹۲۷ ندارد.

آلینگهام خوش‌اخلاق و شوخ‌طبع بود، اما درک عمیقی از روابط انسانی داشت. رمان‌های اولیه‌ی کمپیون او، معمای جنایی سرراست و خوش‌ساختی هستند، اما بعدها آثاری با طنز سیاه (پرونده‌ی خوک مرحوم) یا با زیرمتن‌های روانشناختی تیره و تار مانند «مدل در کفن» خلق کرد. شاهکار او، «ببر در مه» یک تریلر تیز و برنده است که با حضور یک قاتل زنجیره‌ای جامعه‌ستیز روایت می‌شود. این اثر تا جایی که ممکن است از فضای جنایی آرامش‌بخش خانه‌های اعیانی انگلستان دور است.

عصر طلایی رمان جنایی

نگار مارش: آخرین ملکه‌ی جنایت

و در نهایت، به آخرین ملکه‌ی جنایت، فردی از بیرون و دیررس در این جمع می‌رسیم. نگار مارش در نیوزیلند به دنیا آمد و تحصیل کرد. در حالی که دیگر ملکه‌های جنایت در نوجوانی اهداف ادبی خود را دنبال می‌کردند، مارش نیوزیلندی دیر به نویسندگی روی آورد. او دانشجوی هنر بود، به‌عنوان نقاش کار می‌کرد، حرفه‌ی موفقی در عرصه‌ی بازیگری تئاتر داشت و زمانی که اولین رمان جنایی خود با عنوان «مردی بی‌جان افتاده بود» را نوشت، مدیریت یک فروشگاه موفق مبلمان مدرن در نایتسبریج لندن را برعهده داشت. این رمان یک قتل کلاسیک در عمارت روستایی بود که کارآگاه پلیس اشراف‌زاده‌ی او، رودریک آلین، را معرفی می‌کرد.

«مردی بی‌جان افتاده بود» در سال ۱۹۳۴ منتشر شد، دوره‌ای که مارش نزدیک به ۴۰ سال سن داشت. با وجود اینکه او به کارگردانی تئاتر ادامه داد، به زودی بیشتر وقت خود را صرف نوشتن داستان‌های رازآلود با محوریت رودریک آلین کرد. بسیاری از این آثار تحت تأثیر پیشینه‌ی تئاتری او قرار دارند (شام افتتاحیه، مرگ در دلفین و آخرین رمان آلین، «مه غلیظ می‌شود») در حالی که برخی دیگر با دنیای هنر تجسمی مرتبط هستند؛ از جمله «هنرمندان در جنایت» و شاهکار او به روایت بسیاری، «چنگ افسران» که یک معمای جنایی با فضاسازی دقیق در یک کشتی تفریحی در نُرجِک برودز است.

با این حال، شاید جالب‌ترین آثار او دو رمانی باشند که در طول جنگ جهانی دوم نوشته شدند و در آن‌ها آلین توسط اطلاعات نظامی بریتانیا به نیوزیلند فرستاده می‌شود. «طرح رنگ» و «مرگ در پشم» با فضاسازی‌های فوق‌العاده و به یادماندنی، در میان رمان‌های جنایی عصر طلایی، آثاری کمیاب به شمار می‌روند که به برخی از جنایات امپراتوری بریتانیا، در این مورد، جنایاتی که در حق قوم مائوری روا داشته‌اند، می‌پردازند. مارش که دیر به جمع ملکه‌های جنایت پیوسته بود، از همه‌ی آن‌ها عمر طولانی‌تری کرد. او در سال ۱۹۸۲ درگذشت.

عصر طلایی رمان جنایی

عصر طلایی رمان جنایی: دورانی درخشان برای دوستداران معما!

این چهار زن استثنایی – آگاتا کریستی، دوروتی لِسلی سایرس، مارجری آلینگهام و نگار مارش – ملکه‌های بی‌چون و چرای رمان جنایی در عصر طلایی این ژانر بودند. آن‌ها با نبوغ و خلاقیت خود، دنیای جنایت و راز را متحول کردند و آثاری خلق نمودند که همچنان پس از گذشت دهه‌ها، خوانندگان را سرگرم می‌کنند. اگر به دنبال داستان‌های هیجان‌انگیز، شخصیت‌های به یادماندنی و معماهای چالش‌برانگیز هستید، همراه ما باشید تا در ادامه با عصر طلایی رمان جنایی و دیگر پدیدآورندگان این دوره بیشتر آشنا شوید.

  • معمّاهای کلاسیک:

برای خواندن رمان‌ها و ورود به عصر طلایی رمان جنایی، چه چیزی بهتر از غرق شدن در معمّاهای استادانه‌ی ملکه‌ی بلامنازع عصر طلایی، “آگاتا کریستی”؟ مجموعه‌های “پوآرو” و “مارپل” او، با شخصیت‌های به یادماندنی و داستان‌های جذاب، شما را به دنیایی پر از راز و رمز می‌برند.

اگر به دنبال چالش‌های فکری بیشتر هستید، رمان‌های “دوروتی لی سایرس” را از دست ندهید. این نویسنده‌ی جسور و فمینیست، با خلق شخصیت “لرد پیتر ویمسی”، ترکیبی از طنز، راز و کاوش‌های اجتماعی را به شما هدیه می‌کند.

اما اگر به دنبال معمّاهای اتاق قفل‌شده‌ی نفس‌گیر هستید، “جان دیکسون کار” گزینه‌ی ایده‌آلی است. رمان “مرد توخالی” او، شاهکاری در این ژانر محسوب می‌شود و قوه‌ی استدلال شما را به چالش خواهد کشید.

  • کارآگاهان غیرمعمول:

عصر طلایی، فقط به کارآگاهان تیزبین و باهوش کلاسیک محدود نمی‌شد. در این دوره، شاهد حضور شخصیت‌های منحصر به فردی نیز بودیم که با رویکردی متفاوت به حل معمّاها می‌پرداختند.

“جی.کی. چسترتن” با خلق شخصیت “پدر براون”، روحانی کاتولیکی باهوش، نگاهی انسانی و فلسفی به جرم و جنایت را به رمان‌های جنایی می‌آورد. ماجراهای پدر براون، پر از درس‌های اخلاقی و تفکرات عمیق درباره‌ی ماهیت انسان است.

“رکس استوت” با رمان‌های “نرو وولف”، کارآگاه خوش‌خوراک و باهوش نیویورکی، شما را به دنیایی از طنز، معمّا و سبک زندگی اشرافی می‌برد. نرو وولف با هوش سرشار و قدرت استدلال فوق‌العاده‌اش، معمّاهای پیچیده را حل می‌کند و در عین حال، از لذت‌های زندگی نیز غافل نمی‌ماند.

  • نویسندگان کمتر شناخته‌شده:

عصر طلایی رمان جنایی، پر از نویسندگان خلاق و بااستعداد بود که آثارشان به اندازه‌ی بزرگان این ژانر، درخشان و جذاب است.

“برایان فلین” با مجموعه رازهای “آنتونی بات‌هرست”، آمیزه‌ای از طنز، معمّاهای پیچیده و نگاهی نقادانه به طبقه‌ی اشراف را به شما ارائه می‌کند. رمان “راز چشم طاووس” او، یکی از آثار برجسته‌ی این نویسنده است.

“میون فریزر” با خلق شخصیت زن باهوش و کم‌حرف خود، رمان‌هایی پر از معمّاهای چالش‌برانگیز و شخصیت‌پردازی‌های درخشان را به رمان‌های جنایی هدیه می‌کند.

این‌ها تنها نمونه‌هایی از گنجینه‌ی ادبی عصر طلایی رمان‌های جنایی هستند. با کمی جست‌وجو، می‌توانید با کارآگاهان دوست‌داشتنی دیگر، معمّاهای چالش‌برانگیز و نویسندگان خلاق این دوره آشنا شوید.

عصر طلایی رمان های جنایی

چرا داستان‌های عصر طلایی رمان جنایی دوباره طرفدار پیدا کرده‌اند؟

دلایل متعددی برای این بازگشت وجود دارد. بدون شک، حس نوستالژی نقشی مهم در این میان دارد. اما این موضوع، تا جایی که به نظر می‌آید، دلیل اصلی نیست. شاید بتوان رابطه‌ای بین دنیای ناآرام امروز و دهه‌ی ۱۹۳۰ که اغلب به عنوان «دوره‌ی عدم قطعیت» شناخته می‌شود، پیدا کرد. اما باز هم مطمئن نیستم که دلیل اصلی بازگشت به آثار عصر طلایی رمان جنایی، حسرت نظم و ترتیبی باشد که رمان های عصر طلایی به خواننده القا می‌کنند. در واقع، رمان‌های معمایی کلاسیک زیادی وجود دارند که در آن‌ها قاتل از مجازات فرار می‌کند. نمونه‌ی مشهور آن، رمان «چرا از اونها نپرسیدند؟» اثر آگاتا کریستی است و نمونه‌های دیگری هم هستند.

به نظر، فراتر از چرخش چرخه‌ی سلیقه، دلیل گسترده‌تر و عمیق‌تری برای رونق آثار عصر طلایی رمان جنایی وجود دارد. وقتی خوانندگان امروزی فرصت مطالعه‌ی این رمان‌های درخشان را پیدا می‌کنند، متوجه می‌شوند که تنوع در داستان‌های عصر طلایی به مراتب بیشتر از آن چیزی است که منتقدان در گذشته اذعان می‌کردند. حتی خود آگاتا کریستی هم فقط تعداد کمی از رمان‌هایش را در روستاهای انگلیسیِ دل‌انگیز به تصویر کشیده است.

آثار نویسندگانی مثل نیکلاس بلیک (نام مستعارِ سِسیل دی‌لوئیس، شاعر ملی بریتانیا)، ریموند پُستگیت (مارکسیستی که راهنمای «غذای خوب» را تاسیس کرد)، آنتونی گیلبِرت (زنی که با نام مستعار آن مِرِدیت هم می‌نوشت) و آنتونی برکلی (که با نام مستعار فرانسیس ایلز رمان‌های جنایی روانشناسانه‌ی درخشانی خلق کرد)، بسیار متنوع و خواندنی هستند. به طور کلی، دسته‌بندی کردن همه‌ی این نویسندگان به عنوان نویسندگان داستان‌های کارآگاهی آرام و بی‌دغدغه، اشتباهی بزرگ است. برای مثال، رمان «پیش از وقوع» نوشته‌ی فرانسیس ایلز و حتی «و بعد هیچ‌کس زنده نماند» اثر آگاتا کریستی، به اندازه‌ی هر شاهکار جنایی اسکاندیناویایی، تاریک و دلهره‌آور هستند.

ارزش افزوده‌ی آثار عصر طلایی رمان جنایی

عامل دیگری که نباید از آن غافل شد، ارزش افزوده‌ی رمان‌های عصر طلایی است. این کتاب‌ها، به نوعی سند اجتماعی و تاریخی محسوب می‌شوند. نویسندگان این آثار، معمولا قصد نداشتند مستقیما به توصیف دوره‌ی خود بپردازند، اما به طور ناخودآگاه، تصویری از آن دوران را به خواننده ارائه می‌دهند. غرق شدن در این فضا و همزمان لذت بردن از یک معمای جنایی جذاب، تجربه‌ای فوق‌العاده است.

معرفی بهترین رمان‌های عصر طلایی رمان‌ جنایی:

عصر طلایی رمان‌ جنایی، دورانیدر دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ را به ذهن متبادر می‌کند. دوره‌ای که شاهد شکوفایی داستان‌های کارآگاهی با نثر درخشان و شخصیت‌های ماندگار بودیم. آگاتا کریستی، دوروتی سایرز، مارجری آلینگهام و الن تی – نام‌هایی که همچنان در صدر فهرست پرفروش‌ترین‌ها قرار دارند – همگی دست‌پرورده‌ی این عصر طلایی هستند. این دوران همچنین با انتشار گسترده رمان‌های جنایی در قطع جیبی با جلدهای سبز و سفید رنگ توسط انتشارات پنگوئن، به تثبیت این ژانر در میان مردم کمک شایانی کرد.

اما عده‌ای دیگر، عصر طلایی یا همان رمان‌های جنایی “آرام و بی‌دغدغه” را نوعی از ادبیات سطحی و تصنعی می‌دانند. منتقدان این سبک، آن را سرشار از کلیشه‌های طبقاتی و فرمول‌های تکراری توصیف می‌کنند. در آثار این دوره، اغلب با زنان مجرد فضول انگلیسی و یا خارجی‌های عجیب و غریبی روبرو هستیم که به نظر می‌رسد زندگی (و مرگ) آن‌ها نسبت به وقایع تلخ و جنایت‌آمیز خیابان‌های آمریکا در همان دوران، از واقعیت به دور است.

با این حال، شکوفایی داستان‌های کارآگاهی در بریتانیا پس از جنگ جهانی اول، امری کاملاً قابل درک است. فقدان، خشونت و دگرگونی‌های اجتماعی، هسته اصلی اکثر رمان‌های جنایی را تشکیل می‌دهند و به سختی می‌توان دوره‌ای را در تاریخ این کشور سراغ گرفت که این سه عنصر، به این شدت و عمیقی تجربه شده باشند. اما به نظر می‌رسد برای پخته شدن این ژانر، به جنگ جهانی دوم و پیامدهای آن نیاز بود. بسیاری از نویسندگانی که کار خود را ۲۰ سال قبل از آن آغاز کرده بودند، بهترین آثارشان را در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ خلق کردند.

درخشش مرموزانه‌ی قتل، معماهای چالش‌برانگیز و گذشته‌ای که سایه‌ی خود را بر حال می‌اندازد، همچنان در آثار این دوره حضور دارند. اما نظم و ترتیبی که در موج اولیه‌ی آثار عصر طلایی رمان جنایی جذابیت داشت، در آثار دوره‌ی دوم کمتر به چشم می‌خورد. این رمان‌ها سرشار از اضطرابی ملموس هستند که هنوز هم احساس برانگیزاننده‌ای را به خواننده منتقل می‌کنند. آن‌ها با بی‌عدالتی و کمبودهای سیستم قضایی دست و پنجه نرم می‌کنند. بی‌گناهان آسیب می‌بینند و مجرم همیشه به سزای اعمالش نمی‌رسد، اما حس مجازات در طول روایت، حضوری پررنگ دارد. قاتلان پیچیده‌تر شده‌اند و جسدِ افتاده در کتابخانه، دیگر ردی روی فرش به جا نمی‌گذارد. این‌ها داستان‌هایی هستند که فراتر از یک معمای ساده قرار می‌گیرند:

۱. شیطان به قتل می رسد اثر آگاتا کریستی

“شیطان به قتل می‌رسد” در عمارت “بلو هال” اتفاق می‌افتد، جایی که خانواده “کاتلین” برای تعطیلات آخر هفته دور هم جمع شده‌اند. اما این تعطیلات به سرعت به یک کابوس تبدیل می‌شود، زمانی که یکی از اعضای خانواده به طرز وحشتناکی به قتل می‌رسد.

کتاب شیطان به قتل می رسد عصر طلایی رمان جنایی

کارآگاه “هرکول پوآرو” به محل جنایت فراخوانده می‌شود تا معمای قتل را حل کند. او با بررسی سرنخ‌ها و مصاحبه با اعضای خانواده، متوجه می‌شود که هر کدام از آنها رازها و انگیزه‌های خاص خود را برای ارتکاب جنایت دارند. پوآرو با تیزهوشی و مهارت خود، لایه‌های دروغ و فریب را کنار می‌زند و در نهایت قاتل را که هویتی غیرمنتظره دارد، آشکار می‌کند.

۲. قتل در باشگاه اثر دروتی سایریس

داستان کتاب قتل در باشگاه با کشف جسد مردی در وان حمام یک باشگاه در لندن آغاز می‌شود. در ابتدا تصور می‌شود که جسد متعلق به یک سرمایه‌گذار ثروتمند باشد، اما غافلگیری اینجاست که جسد ویژگی‌ای دارد که نسبت دادن او را به هر طبقۀ اجتماعی سخت می‌کند.

کتاب قتل در باشگاه دروتی سایرس عصر طلایی رمان جنایی

کتاب قتل در باشگاه به عنوان یکی از کلاسیک‌های ژانر پلیسی شناخته می‌شود و برای طرفداران داستان‌های معمایی و رازآلود بسیار جذاب خواهد بود. این رمان به زبان‌های متعددی ترجمه شده و در سراسر جهان مورد استقبال قرار گرفته است. کتاب قتل در باشگاه یکی از داستان‌های سایرس است که در زمان همکاری او با باشگاه نویسندگان جنایی منتشر شده است.

۳. کتاب تله موش اثر آگاتا کریستی

“تله موش” در عمارت “مونکس‌ول هال” اتفاق می‌افتد. هشت غریبه که هیچ‌کدام یکدیگر را نمی‌شناسند، به این عمارت دعوت می‌شوند. اما به محض ورود به عمارت، متوجه می‌شوند که در تله افتاده‌اند و راه فراری ندارند.

به زودی، یکی از مهمانان به طرز فجیعی به قتل می‌رسد. کارآگاه “تراتن” به محل جنایت فراخوانده می‌شود تا معمای قتل را حل کند. او با بررسی سرنخ‌ها و مصاحبه با مهمانان عمارت، متوجه می‌شود که هر کدام از آنها رازها و انگیزه‌های خاص خود را برای قتل دارند.

کتاب تله موش - عصر طلایی رمان جنایی

پیوندهای ادبی: هم‌نشینی آثار عصر طلایی رمان جنایی و ادبیات مدرن

مارک گرین در مقاله «عصر طلایی رمان جنایی، بخشی از جنبش ادبی مدرن» چنین استدلال می‌کند که آثار بسیاری از نویسندگان جنایی عصر طلایی را می‌توان جزئی از ادبیات مدرن به حساب آورد. او به‌طور خاص، به ویژگی‌هایی از رمان‌های پلیسی اشاره می‌کند که برای اثبات حرفش به کار می‌گیرد: «بازی آگاهانه با فرم، [… ] اذعان به مصنوعی بودن اثر هنری و [… ] تمایل به شکستن دیواری که در تئاتر به عنوان «چهارمین دیوار» شناخته می‌شود، همان «پنجره‌ای» که تماشاگران از آن صحنه را می‌بینند اما از آن جدا هستند.» مثال‌هایی که او پوشش می‌دهد از «دکان اسباب‌بازی متحرک» (۱۹۴۶) اثر ادموند کریسپین و «مرگ در اقامتگاه رئیس جمهور» (۱۹۳۷) اثر مایکل اینز گرفته تا اثر کمتر خوانده‌شده‌ی «جنی پرنده» (۱۹۳۳) اثر آنتونی برکلی را شامل می‌شود.

مقاله‌ی زیر حاصل بسط و گسترش ایده اولیه‌ی گرین است. در این مقاله به برخی از اجزای کلیدی که ادبیات مدرن را تعریف می‌کنند، اشاراتی به متون برجسته‌تر این جنبش ادبی و انعکاس آن‌ها در آثار نویسندگان رمان‌های جنایی عصر طلایی خواهیم پرداخت.

میان‌متنی‌گری و بازی با ژانر/قواعد ادبی

احتمالا هیچ علاقه‌مند به رمان‌های رازآلود قدیمی وجود نداشته باشد که اشاره‌ای به شرلوک هولمز و دستیار وفادارش در آثار خوانده‌شده‌اش پیدا نکرده باشد. چنین ارجاعاتی همه‌جا دیده می‌شود و نویسندگان قدیمی زیادی با این تلقین که فلان شخصیت یک واتسونِ ضعیف است، طنز خلق کرده‌اند یا در مورد رمان «خونسرد» (۱۹۵۲) نوشته‌ی لئو بروس، راویِ واتسون‌گونه با نیشخند، همتای هولمز‌گونه‌ی نه چندان ایده‌آل خود را در ذهن سرزنش می‌کند. طنز موجود به این دلیل است که خواننده از شخصیت‌های دویل باخبر است و به این ترتیب بر این تأکید می‌شود که شخصیت‌های فعلی در رسیدن به الگوهای اولیه‌ی خود ناکام مانده‌اند.

اشارات به هولمز و واتسون تنها نمونه‌ای از ارجاعاتی است که نویسندگان رمان‌های جنایی قدیمی در آثارشان به کار برده‌اند. همه‌ی این ارجاعات را می‌توان گونه‌ای از میان‌متنی‌گری به حساب آورد، وجهی که گرچه مختص رمان مدرن نیست، اما همانطور که فارمن در ۲۰۱۷ اشاره می‌کند، ویژگی‌ای تعریف‌کننده برای آن محسوب می‌شود. نمونه‌ی واضح آن «اولیس» (۱۹۲۲) اثر جیمز جویس است که بر اساس «ادیسه»ی هومر ساخته شده و به آن ارجاع می‌دهد.

میان‌متنی‌گری تا حد زیادی با ویژگی مشترک دیگری میان ادبیات مدرن و رمان‌های جنایی عصر طلایی همسو است: بازی با ژانر و قواعد ادبی. چرا که با برقراری آنچه که به‌عنوان هنجار شناخته می‌شود، می‌توانید نشان دهید که چگونه از آن منحرف می‌شوید، کاری که ویرجینیا وولف در مقاله‌ی برجسته‌اش «آقای بنت و خانم براون» (۱۹۲۴) انجام می‌دهد.

در حالی که نویسندگان مدرنیست در تلاش برای رهایی از شیوه‌های بیان ادبی ویکتوریایی و ادواردی بودند، نویسندگان آثار عصر طلایی رمان جنایی نیز با وجود داشتن الگوها و نمونه‌های اولیه‌ای که توسط پو و دویل پایه‌گذاری شده بود و بعدها در قالب فهرست‌هایی (نه چندان جدی) از قواعد توسط ناکس و ون داین تثبیت شد، به زودی به دنبال تضعیف و زیر پا گذاشتن این الزامات برآمدند. نام‌هایی مانند آنتونی برکلی، رِی آستین فریمن و آگاتا کریستی به ذهن خطور می‌کنند. با این حال، جالب اینجاست که می‌توان استدلال کرد که نویسندگان رمان های جنایی مدرن و عصر طلایی برای رسیدن به این هدف از برخی تکنیک‌های مشابه استفاده می‌کردند که ما را به سراغ نکته‌ی بعدی می‌رساند…

فنون روایت نوآورانه

اینکه دستیار کارآگاه، پرونده‌های او را روایت کند، شاید اختراعی متعلق به قرن نوزدهم باشد، اما نویسندگان بعدی رمان‌های رازآلود همچنان حقه‌های زیادی در آستین داشتند تا داستان‌های خود را روایت کنند؛ حقه‌هایی که در آثار نویسندگان مدرنیست هم به چشم می‌خورد. سه جنبه‌ی کلیدی روایت داستانی در ادبیات مدرن عبارتند از: تکه‌تکه شدن (مانند «به فانوس دریایی» (۱۹۲۷) اثر ویرجینیا وولف)، روایت چندگانه (مانند «ابشالوم، ابشالوم!» (۱۹۳۶) اثر ویلیام فاکنر) و دیدگاه‌های درونی (همانطور که در «خشم و هیاهو» (۱۹۲۹) اثر فاکنر نمونه‌ی بارز آن را می‌بینیم).

این شیوه‌های روایت تا حدی برای ثبت دقیق‌تر اندیشه/ذهن انسان به کار می‌رود، مانند شیوه‌ی روایت رمان وولف که به صورت تداعی‌وار از موضوعی به موضوع دیگر می‌پرد. جریان سیال ذهن تکنیکی است که اغلب برای این منظور به کار می‌رود، همانطور که در «اولیس» جویس نمونه‌ی آن را می‌بینیم، اما حتی این تکنیک را نیز می‌توان در آثار نویسندگان رمان‌های جنایی بین دو جنگ جهانی مانند «راز مغازه‌ی قصابی» (۱۹۳۰) اثر گلادیس میچل پیدا کرد.

راویان غیرقابل اعتماد نیز توسط هر دو گروه ادبی به کار گرفته می‌شد؛ باز هم می‌توان گفت که برای افزایش واقع‌گرایی به کار می‌رفت. «سرباز خوب» (۱۹۱۵) اثر فورد مادوکس فورد، نمونه‌ای از این دست در بین آثار گروه مدرنیست‌ها است، اما قطعا وقتی صحبت از رمان‌های جنایی بین دو جنگ جهانی می‌شود، بیش از یک نفر به رمان خاصی از کریستی فکر خواهد کرد، هرچند که او تنها کسی نبود که با این ابزار آزمایش کرد. نویسندگانی همچون دوروتی سایرس، پل روزنهاین، گلادیس میچل و جان دیکسون کار هم با این شیوه‌ی روایت تجربه‌ کرده‌اند.

روایت درونی گسترده‌تر از متنی است که نشان می‌دهد یک شخصیت چه فکر یا احساسی دارد. می‌توان گفت که بخشی از چیزی به نام «هویت روایی» است که مک‌ادمز (۲۰۱۱) آن را به این شکل تعریف می‌کند:

«داستان درونی‌شده و در حال تکاملِ خود از خویشتن که فرد برای درک و معنا بخشیدن به زندگی‌اش می‌سازد. این داستان بازسازی گزینشی از گذشته‌ی اتوبیوگرافی و پیش‌بینی روایی از آینده‌ی تصور شده است که برای خود و دیگران توضیح می‌دهد که فرد چگونه به وجود آمده است و زندگی او ممکن است به کجا برود.»

به محض خواندن این جمله، ذهن من به سمت رمان‌های معکوسِ دوره‌ی بین دو جنگ جهانی معطوف شد، به ویژه «با سوءنیت قبلی» (۱۹۳۱) اثر فرانسیس آیلز، «پرتره‌ی یک قاتل» (۱۹۳۳) اثر آن مِرِدیت، «هشدار به منتقدان» (۱۹۳۶) اثر آلن ملویل و «پادزهر برای سم» (۱۹۳۸) اثر فریمن ویلز کرافت.

در داستان‌هایی مانند اینها که عمدتا توسط خود جنایتکاران روایت می‌شود، داستانشان به شیوه‌ای که در بالا شرح داده شد برای ما روایت می‌شود. ما در شیوه‌ی تفکر و احساس آن‌ها غوطه‌ور می‌شویم، زیرا آن‌ها گذشته خود را به صورت گزینشی یا مغرضانه به یاد می‌آورند و سپس پس از ارتکاب جنایت، با خوشبینی به آینده نگاه می‌کنند.

این واقعیت که این آینده‌ها تقریبا هرگز محقق نمی‌شوند، نشان‌دهنده‌ی دیدگاه سطحی چنین راویانی نسبت به زندگی خودشان است. با این حال، شاید این یکی از نکاتی باشد که نویسندگان آثار عصر طلایی رمان جنایی را به طرز عجیبی با نویسندگان مدرنیست در زمینه‌ی بازی با روایت و در نتیجه، زیر سوال بردن ماهیت «حقیقت» همسو می‌کند.

عصر طلایی رمان جنایی

تنهایی، طغیان و رازهای عهد کهن: پیوند ادبیات مدرنیسم و جنایی

عصر تولید انبوه، دورانی بود که شاهد تغییر و تحولات گسترده‌ای شد. در چنین فضایی، جای تعجب ندارد که ادبیات مدرنیسم بر برجسته‌سازی فرد، چالش‌ها و آرزوهای خاص او تمرکز کرد. هرچند هنریک ایبسن کمی زودتر از دوران مدرنیسم فعالیت می‌کرد، اما نگرانی مشترکی با این جنبش ادبی داشت: «جامعه‌ای که از ارزش‌های اجتماعی جدا شده و از هم‌نوعان خود دور مانده است.» با در نظر گرفتن این موضوع، ادبیات مدرنیسم مملو از شخصیت‌های اصلی‌ای است که به نوعی «بیگانه» یا «ناکارآمد» به تصویر کشیده شده‌اند.

هم‌راستا با این نگاه، انحراف مکرر از ارزش‌های پذیرفته شده‌ی زمان در آثار مدرنیستی، با حضور ضدقهرمانان گره خورده است. نمونه‌هایی از این دست، شخصیت استیون ددالوس در «چهره‌ی مرد هنرمند در جوانی» (۱۹۱۶) اثر جویس و جی گتسبی در «گتسبی بزرگ» (۱۹۲۵) اثر اسکات فیتزجرالد هستند. البته این موضوع در رمان‌های رازآلود معکوس دوره‌ی بین دو جنگ جهانی، مانند آثار فرانسیس ایلس و ریچارد هال نیز نمود پیدا می‌کند.

کتاب گتسبی بزرگ عصر طلایی رمان جنایی

رمان‌های مدرن یا نوگرا را اینجا مشاهده کنید.

در این آثار، شخصیت‌های اصلی منزوی و «جدا از ارزش‌های اجتماعی» در قبال قتل هستند؛ با این حال، نمی‌توان گفت که ضدقهرمانان را نمی‌توان در رمان‌های رازآلود کلاسیک غیرمعکوس یافت. برای مثال، دو نمونه‌ی دیرتر، پاتریک باتلر از رمان «پاتریک باتلر برای دفاع» (۱۹۵۶) اثر جان دیکسون کار و «آمدن با سیل» (۱۹۴۸) اثر آگاتا کریستی هستند.

با بازگشت به مضامین موجود در نقل قول ایبسن، به نظر می‌رسد انزوا تجربه‌ای کلیدی است که هم نویسندگان مدرنیست و هم نویسندگان رمان‌های رازآلود عصر طلایی در داستان‌های خود با آن دست و پنجه نرم کرده‌اند. علاوه بر این، این تنها جنایتکاران یا ضدقهرمانان نیستند که از این موضوع رنج می‌برند، بلکه در رمان‌های رازآلود کلاسیک، انزوا تجربه‌ای است که کارآگاهان زبده نیز با آن مواجه می‌شوند. این امر احتمالا به نقش کارآگاهی آن‌ها مرتبط است که می‌تواند آن‌ها را به عنوان یک «غریبه» قرار دهد. این حس انزوا زمانی بیشتر احساس می‌شود که کارآگاه درگیر حل جرمی در یک محیط بسته باشد، مانند «کرکس‌ها در آسمان» (۱۹۳۵) اثر تاد داونینگ یا «قتل در قطار سریع شرق» (۱۹۳۴) اثر آگاتا کریستی.

گروه مظنونین ممکن است همگی گناهکار باشند یا اکثراً بی‌گناه باشند به جز یک یا دو نفر، اما به طور کلی همه آن‌ها رازهایی برای پنهان کردن دارند و حتی بی‌گناهان به جنایت نیز ممکن است با کارآگاهی که تقریباً در خلاف جهت جریان شنا می‌کند تا حقیقت را کشف کند، همکاری نکنند. این طردشدگی را می‌توان در پرونده‌هایی با محیط بازتر و مرتبط با فساد، مانند «بیست و پنج بازرس بهداشت» (۱۹۳۵) اثر راجر ایست نیز مشاهده کرد.

نتیجه‌گیری

همانطور که دیدیم، وجوه اشتراک قابل توجهی بین ٔآثار عصر طلایی رمان جنایی و ادبیات مدرن وجود دارد. این شباهت‌ها فراتر از تصادف هستند و نشان می‌دهند که این دو ژانر ادبی گفتگوی بیشتری با یکدیگر داشته‌اند تا آنچه که تصور می‌شد. بازی با فرم، اذعان به مصنوعی بودن اثر و تمایل به شکستن دیوار چهارم، همگی در آثار هر دو گروه ادبی یافت می‌شود. علاوه بر این، هر دو گروه از میان‌متنی‌گری و تکنیک‌های روایت نوآورانه برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کردند. بررسی این اشتراکات نه تنها درک ما را از هر دو ژانر عمیق‌تر می‌کند، بلکه نشان می‌دهد که مرزهای بین آن‌ها چقدر سیال است.

در پایان، شاید بتوان گفت که آثار عصر طلایی رمان جنایی را می‌توان به عنوان زیرشاخه‌ای از جنبش ادبی مدرن در نظر گرفت. با این حال، این بحثی است که برای مقاله‌ی دیگری مناسب‌تر به نظر می‌رسد.